دور سرور و سرو و بهاران گذشت و رفت
عهد شباب و لاله عذاران گذشت و رفت
عهد شباب و لاله عذاران گذشت و رفت
گفتم به کام دل به جمال تو بنگرم
درد و دریغ فرصت یاران گذشت و رفت
شخم بقا زدیم و فنا بر ثمر رسید
آوخ که موسم شب باران گذشت و رفت
داس اجل درود و ز مزرع جدا شدیم
وقت صفای سنبله کاران گذشت و رفت
باد بهار اول سوز خزانی است
غره مشو که الفت جاران* گذشت و رفت
مردان راه رفته و این خیل کودکند
ایام سبز شهره مداران گذشت و رفت
این گرد ریزها که ز صحرا رسیدةاند
گوید کز این طریق سواران گذشت و رفت
کی خاک پاک لایق تشریف نحس ماست
دوری که گل به خاک بود و مزاران گذشت و رفت
یا رب سپردمش به تو از دست هر حسود
کان «دولت» بهار هزاران گذشت و رفت
____________________________
پاورقی،*جاران:چون دفعات پیش (اصطلاح کردی )
شاعر بهمن علیکرمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو