چـون ازآن موسـم کز وگرددجـهان را وقت خـوشو زگـل ولـالـه شـود پــیـر وجــوان را وقـت خــوشعامیان را وقت خوش (چون) شاهد گل رخ نمودروی بـنمـا تـا شـود مر…
چـون ازآن موسـم کز وگرددجـهان را وقت خـوش | و زگـل ولـالـه شـود پــیـر وجــوان را وقـت خــوش |
عامیان را وقت خوش (چون) شاهد گل رخ نمود | روی بـنمـا تـا شـود مر عـاشـقـان را وقـت خـوش |
از سـرود ورود اگر خـوش دل شـوند اصحـاب لهو | جـز بـیادت کی شـود صاحـب دلان را وقت خـوش |
ورچـه مـرغ انـدر قـفـس خـوش نـبـود ازدیـدار تـو | در تن همچون قفس شد مرغ جان را وقت خوش |
پـای خواهم کوفت زین پس ازسماع نام دوست | بـرزمین زآن سـان که گردد آسمان را وقت خـوش |
ازســر حــال ار بــجــنــبــانــد ســری درویـش او | گـردد از تأثــیـر آن کـون و مـکــان را وقــت خــوش |
بــخـت راگـفـتـم مـدد کـن تـا بــگـویـم یـک غـزل | کز سـماعـش گردد این سـرو روان را وقت خـوش |
کـزلـب شــیـریـن او وز خــنـده چــون شــکــرش | زاهـدان رارو تــرش شـد عـارفـان را وقـت خــوش |
عاشقان را شور حاصل شد چو جـانان رقص کرد | آسـمان زد چـرخ وشـد مر اخـتـران را وقت خـوش |
سـیف فرغانی زشـعرت عـامیان را بـهره نیسـت | کـی کـند بـانگ جـرس مر کـاروان را وقـت خـوش |
گـرچـه اسـتـاد از کـلـام الـلـه کـند تـعـلـیمشـان | جـز بـبـازی کی شـود مر کودکـان را وقـت خـوش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج