از دور بــــدیـــدم آن پـــری راآن رشــک بـــتـــان آزری رادر مـغــرب زلــف عــرض دادهصد قافله ماه و مشتری رابـر گوشـه عـارض چـو کـافـوربـرهم زده زلـف…
از دور بــــدیـــدم آن پـــری را | آن رشــک بـــتـــان آزری را |
در مـغــرب زلــف عــرض داده | صد قافله ماه و مشتری را |
بـر گوشـه عـارض چـو کـافـور | بـرهم زده زلـف عـنـبـری را |
جزعش به کرشمه درنوشته | صـد تـخـتـه تـازه کافـری را |
لعـلـش بـه سـتـیزه در نموده | صـد مـعـجـزه پـیـمـبــری را |
تــیــر مــژه بــر کــمــان ابــرو | بــرکـرده عـتـاب و داوری را |
بـر دامن هجر و وصل بـستـه | بـدبـختـی و نیک اختـری را |
تـرسان ترسان بـه طنز گفتم | آن مایه حـسن و دلبـری را |
کـز بــهـر خــدای را کــرایـی؟ | گفـتـا بـه خـدا کـه انوری را |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج