لوگو پایگاه خبری شاعر www.shaer.ir

فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 8 آبان 1404

پایگاه خبری شاعر

به بهانه طراحی پوستر سومین دوسالانه جایزه ملی غزل حسین منزوی: واژه‌هایی که تصویر شدند

مهدی مرادی روزنامه نگار طراح

مصاحبه‌ی اختصاصی با مهدی مرادی، طراح پوستر سومین دوسالانه‌ی جایزه‌ی ملی غزل حسین منزوی
آقای مرادی، با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. پوستر سومین دوسالانه‌ی جایزه‌ی ملی غزل حسین منزوی، با آن ترکیب‌بندی خلاقانه و پراحساسش، بسیار مورد توجه قرار گرفته. ایده‌ی اولیه‌ی این اثر چطور در ذهن شما متولد شد؟

بسیار ممنون از شما. جرقه‌ی اصلی این ایده، از یک خاطره‌ی شخصی و یک جمله‌ی کلیدی زده شد. در طول سال‌های فعالیت در حوزه‌ی رسانه، توفیق همکاری و گفت‌وگو با بسیاری از شاعران و هنرمندان را داشته‌ام. در یکی از همین گفتگوها، مصدق آقاجانلو، از شاگردان نزدیک و پرآوازه‌ی استاد منزوی، جمله‌ی عمیقی را درباره‌ی ایشان بیان کردند: «منزوی شاعری است که تمام هستی‌اش با واژه پیوند خورده است.» این کلمات، برای من مانند یک شهود ناگهانی بود. بلافاصله تصویر چهره‌ای در ذهنم شکل گرفت که نه با خط، بلکه با خود واژه‌ها ساخته شده است. جالب است که این ایده را سال‌ها پیش به صورت یک طرح شخصی اجرا کرده بودم و وقتی مسئولیت طراحی پوستر این دوسالانه به من سپرده شد، بدون هیچ تردیدی دانستم که باید همین را پیاده‌سازی کنم.
اجرای این ایده، با جزییاتی مانند ترکیب رنگ‌ها، پنهان‌کاری در بخشی از چهره و اندازه‌ی حروف، بسیار درخشان است. آیا این ظرایف از ابتدا در نقشه‌ی ذهنی شما حاضر بود یا در طول فرآیند طراحی پدید آمد؟
سوال دقیقی پرسیدید. هسته‌ی مرکزی اثر، یعنی “ساختن چهره با واژه‌ها”، از ابتدا مشخص بود. من می‌خواستم این پیوند عینی و متافیزیکی شاعر با زبان را به تصویر بکشم. بنابراین، منطقی بود که برای ترسیم سایه‌روشن‌های چهره، از ابیات و کلمات خود او استفاده کنم. این کار، چهره‌ی استاد را به یک “مانیفست بصری” از جهان شعری‌اش تبدیل می‌کند.
در مورد رنگ‌ها، هدفم انتقال حال‌وهوای غزل‌های منزوی بود. شما در شعر ایشان هم آرامش و عمق شب را دارید، هم شور و التهاب عشق را و هم اندوه غربت را. پالت رنگی پوستر سعی کرده این طیف احساسی را بازتاب دهد. این تضادها، سکون و حرکت را همزمان به اثر تزریق می‌کند. در مورد پنهان بودن بخشی از چهره نیز، این امر کاملاً حساب‌شده بود؛ گویی این واژه‌ها هستند که از دلِ نوعی ابهام یا خیال شاعرانه، چهره‌ی او را نمایان می‌سازند و این، خودش یک استعاره است.
یکی از نقدهای مطرح شده، کم‌رنگ بودن اطلاعات رویداد مانند تاریخ و مکان در مقایسه با خود اثر هنری است. تحلیل شما به عنوان طراح درباره‌ی این نقد چیست؟
این نقد را کاملاً درک می‌کنم و تا حدی هم موافقم. این یک پارادکس همیشگی در طراحی پوسترهای “ادبی-هنری” است. از یک سو اثر باید یک بیانیه‌ی هنری مستقل و قدرتمند باشد و از سوی دیگر، وظیفه‌ی اطلاع‌رسانی خود را به خوبی انجام دهد. در این اثر خاص، به نظر من قدرت بصری پرتره و ایده، آنقدر غالب است که ناخودآگاه تمرکز بیننده را به سمت خود می‌کشد. این هم می‌تواند یک نقطه‌قوت تلقی شود و هم یک چالش. من این بازخورد را بسیار جدی می‌گیرم و قطعاً در طراحی‌های آینده، با آگاهی بیشتری به دنبال ایجاد تعادلی دقیق‌تر بین این دو مولفه خواهم بود.
به عنوان پدر این اثر، اگر بخواهید تنها به یک ویژگی آن اشاره کنید، کدام عنصر را به عنوان نقطه‌ی کانونی عشق شما به این کار معرفی می‌کنید؟
بدون شک، همان “شعر تصویری” بودن اثر است. برای من، این پوستر یک “تابلوی شعر” است. فرآیند چیدمان هزاران واژه برای ساختن یک تصویر، دقیقاً مانند فرآیند سرودن یک شعر بود؛ همان طور که شاعر واژه‌ها را کنار هم می‌چیند تا تصویری در ذهن خواننده بیافریند، من واژه‌های شاعر را کنار هم چیدم تا تصویر خودش را در چشم بیننده بسازم. این دیالوگ بین ادبیات و تجسمی، برای من جذاب‌ترین بخش کار بود.
سخن پایانی؟
از دست‌اندرکاران دوسالانه و همه‌ی عزیزانی که با نقدها و بازخوردهایشان به غنای این کار کمک کردند سپاسگزارم. امیدوارم این پوستر، فراتر از یک اعلان ساده، انگیزه‌ای باشد برای اینکه مخاطب، برای چند لحظه، دوباره به سراغ دفتر شعر حسین منزوی برود. جهان شعری او گنجینه‌ای بی‌پایان از تصاویر، احساسات و اندیشه‌هاست که می‌تواند برای نسل‌های مختلف هنرمندان، الهام‌بخش باشد. این پوستر تنها یک آغاز بود؛ امیدوارم شاهد جاری شدن شعر ناب فارسی در عرصه‌های هنری بیشتری باشیم.