آن پرنده ي غريب آن مسافر شهيد( مصطفي نور ارفوز)

عنوان : كهكشان زخم ها
شاعر   : مصطفي نور ارفوز

آن پرنده ي غريب آن مسافر شهيد
خسته بال و بي پناه تا كجا فرا پريد
اي نجيب سرافراز، اي غرور سر بزير
بعد رفتنت شبي قامت جهان خميده
چشمه هاي داغ تو چشمه سار آيه بود
بي گمان دل خدا در دل تو مي تپيد
در نفير التهاب در هجوم تيغ ها
از حماسه ي تنت اشك لاله مي چكيد
ظهر، ظهر خونفشان ناگهان غربو عشق
تيغ، تيغ كوفيان، كينه كينه ي يزيد
ذوالجناح بي سوار در غبار بهت و درد
در پي صداي تو مي شكست و مي دويد
آسمان رنج ها كهكشان زخم ها
زير خيزران درد روح تو چه مي كشيد؟
بر فراز نيزه بود آن گل شگفت ناك
اين چنين بهار را هيچ گه زمين نديد
با تو غنچه عطش خشك و تشنه تر شكفت
ب تو سرخ تر شد خون واژه ي شهيد
ابر گريه هاي من نذر تشنه كاميت
قطره قطره ياد تو از دو چشم من چكيد

منبع : از حنجره ي كارون، مجموعه شعر دفاع مقدس شاعران استان خوزستانبه كوشش بهمن ساكي