فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

ناصر دوستی برای حادثه ی دلخراش بندر عباس شعری با عنوان “برای آتشفشان بندر عباس” سرود

با همه شما هم دردیم ایران عزیز تسلیت

به گزارش پایگاه خبری شاعر ناصر دوستی شاعر پر تلاش زنجانی برای حادثه ی دلخراش بندر عباس شعری با عنوان “برای آتشفشان بندر عباس” شعری سرود که با هم می خوانیم


برای آتشفشان بندر عباس

در اِسکله جان مرحله در مرحله می سوخت
بندر به خداوند که بی فاصله می سوخت

از اسکله تا موجِ خلیج آه کِشان دل!
هی گرم دویدن شد و با هروله می سوخت

آنقدر دوید این دل من در دل آتش
گُل کرد به پای دل من آبله می سوخت

بُغضم چو اَنار آه کشید آه ترک خورد !
با دیدن اشکم دل هر قافله می سوخت

زلف وطن از داغ که در باد رها بود
زلف وطنم سلسله در سلسله می سوخت

انگار وطن پیش همین اسکله ها بود
در شعله دل قافله ی یک دِله می سوخت

صدها گِله از جور جهان داشت در آتش
در راه وطن مَرد ولی بی گلِه می سوخت

مانند سیاوُوش وطن رَد شد از آتش
از داغ دلِ مَرد دلِ اسکله می سوخت

ققنوس شدن در دل آتش صِله اش بود
از وصلِ بَلی تا به صلا، بی صله می سوخت

بک قافله گُل بار سفر بست در آتش
این بار در آغوش خطر نافله می سوخت

زد بانگ رَحیل آه! که قرآن سر رَحلش
شد داغ در این مرحله رو، راحِله می سوخت

انگار که اُردو زده بود آه! جهنّم!!!
در ماه بهشت!!! از شررش چِلچله می سوخت

سر بُرد شَرر حوصله ی حوصله ها را
پوشید به تن شعله، دل حوصله می سوخت

زد بانگ نهیبی شرر، آه از نفس افتاد
یک ایل در این شعله ی پُرهلهله می سوخت

گُل کرد به لب نغمه ی یا حضرت عبّاس…
بندر به خدا اسکله در اسکله می سوخت

این سوست غم اسکله آنسو غم غزّه !
از آتشِ آهِ دلشان حرمله می سوخت

آرامش یک کودک شش ماهه به هم خورد !
با غُرّش یک بُمب!!! دل زلزله می سوخت

ای کاش که با دست ابرقدرت موعود
در آتشِ خون پرچم این غائله می سوخت