گـر مـاه تـو از مـشـک تـو آلـوده نـبــودیزینسان دل من خسته و پـالوده نبـودیور زلـف تــرا شـانـه فـراهـم نـنـشـانـدییک، دل بـه سر کوی تـو آسوده نبـودیز…
گـر مـاه تـو از مـشـک تـو آلـوده نـبــودی | زینسان دل من خسته و پـالوده نبـودی |
ور زلـف تــرا شـانـه فـراهـم نـنـشـانـدی | یک، دل بـه سر کوی تـو آسوده نبـودی |
زینـگـونـه نـخـوردی غـم تـو خـون دل مـا | گـر غـمـزه خـونخـوار تـو فـرموده نبـودی |
ور نرگس مسـت تـو خـبـر داشتـی از ما | خـون خـوردن ما بـهر تـو بـیهوده نبـردی |
تـا چـند کشـم زین دل خـود کار جـفـاها | ای کاش که این جان غم اندوده نبودی |
آسوده دلی داشته ام، ای صنم، آن روز | کـاین داغ بـتـان بـر دل گم بـوده نبـودی |
خـسـرو کـه بـه دامـان مژه رفـت درت را | افـسـوس کـه گـر دامنش آلـوده نبـودی |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج