فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

آنجا هزار ققنوس آتش گرفته است اما صدای بال زدن شان را در اوج اوج مردن اوج دوباره زادن نشنیده ام هرگز وقتی که با شکستن یک شیشه مردابک صبوری یک شهر را ی…

آنجا هزار ققنوس
آتش گرفته است
اما صدای بال زدن شان را
در اوج
اوج مردن
اوج دوباره زادن
نشنیده ام هرگز
وقتی که با شکستن یک شیشه
مردابک صبوری یک شهر را
یکباره می توانی بر هم زد
ای دست های خالی! از چیست
حیرانی ؟
گویا
گلهای گرمسیری خونین را
در سردسیر این باغ
بیهوده کاشتند
آب و هوای این شهر
زین سرخ و بوته هیچ نمی پرورد
اما
تو آتش شفق را
در آب جویبار
در کوچه باغ ها
به چه تفسیر می کنی ؟

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج