“پرواز”
دیگر
نه گریه می کنی
نه سرخ می شوی
نه آبی
نه دلگیر.
یادش به خیر
آسمان!
حیفم آمد تنها ، خوب و عالی بگویم. گفتم دوری بزنم اطراف شعر و از زاویه های مختلف تماشایش کنم. اگر خیلی منسجم نیست بیش تر به خاطر لذتی ست که مرا وا داشت تا بی ویرایش و خط خطی کردن بنویسم. پیشاپیش ،سپاسگزار می شوم اگر نادیده هایم را نشان دهید.
آسمان هم آسمان های گذشته، شاید هم آسمان دل های گذشته و یا تمام سرزمین های زیر این آسمان که همه ،رنگی بود!(گوناگون)
گاه دلش گرفته بود، باران گریه ای ،آبی اش می کرد.
گاه در شفق و فلق چهره اش سرخ می شد.
یاد غمناکی بود از آسمان و انسان!
“حال نشسته ای و
فصل ها در جا می زنند”
زیبایی شعر در ارتباط های افقی عمودی ست.
با رنگ ها و حالت ها،
سرخی آسمان می تواند دو مفهوم مختلف داشته باشد: شادی یا خشم و آبی: آرامش.
خوبی شعر، در مفهوم و پیام های چند گانه است .
اگر نخواهی این آسمان را ، آسمان دل آدم ها بخوانی، یا زیستگاهش ، می توانی یک نقاشی با رنگ های متفاوت ببینی، در گذشته ها و یک سپید خوانی در حال. که آسمان اکنونی، همه ی زیبایی هایش را از دست داده است.
شعر با ترسیم چهره ی آسمان اکنون که بی رنگ و زیبایی از دست داده است،به حسرت گذشته می کشاندت یا به آسمانی می گشاندت که رنگارنگ باشد(بی توجه به گذشته) وآن گاه آن سپید خوانی را می توانی ادامه بدهی در روزگاران پیشین یا همان رنگارنگی بی زمان!
نام شعر هم به فکر وا می داردت.
“پرواز”! می شود تصور کرد آسمانی با این ویژگی، پرنده ای در خود ندارد تا پرواز را ببینی. آسمان بی پرنده ، اصلا آسمان نیست. کویری ست که هیچ گیاهی، جنبنده ای، صدایی، آن را نه رنگی می زند و نه نقشی!
در آخرین برداشت هم می شود علاوه بر آسمان بالای سر و آسمان دل و مردمانش ،به جامعه رسید.
جامعه ای که ویژگی خاصی ندارد تا پری و پروازی در آن باشد. جامعه ی فاقد تحرک! ایستا.
زبان شعر ساده و از واژه های روزگار خود بهره برده است.
وجود تکراری واژه ی “نه”تاکید بر نبود چنین ویژگی هاست.
شعر از ایجاز خوبی برخوردار است با حذف فعل ها در 4سطر پایانی . یکی از تمایزهای شعر از نثر ، می تواند وجود این ایجاز باشد.
دیگری نگاه شاعرانه به آسمان دو زمان(گذشته و حال یا بی زمان)و آوردنش به زمین، به انسان و جامعه.
سه دیگر معنا و مفهوم متکثر که متن را به شعر می رساند.
وجود رنگ ها، علاوه بر نقاشی زیبا در نظر مخاطب، موسیقی درونی و تناسب خوبی به شعر داده است.
شروع شعر با واژه ی “دیگر” ،خود بازگشتی عمیق به زمان ها دارد و کند و کاوی دیگر.
در این متن است که زاویه های باز به مخاطب اجازه ی گشت و گذار می دهد و تفکر و تامل.مخاطب می تواند آفرینشی دیگر از متن داشته باشد و خود را در هنر شاعر شریک بداند و لذت بیش تری از این آفرینش را نصیب خود کند.
با ارزوی شادمانی برای شاعر گران قدر، دکتر کاوه ی گرامی و همه ی مخاطب های عزیز.
بخش نقد ادبی | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو