فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

نگاهی بر غزل خانم صنم میرزازاده نافع-کامران قائم مقامی

شاعر گرامی غزل خود را با موسیقی بیرونی-مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن-هزج مثمن سالم و مطلعی خوب که بیانگر تمامی وقایعی است که برای او همیشه تکراری بوده،قلم می زند..از نظر نقد عمومی، زبان شعری شان هنوز به یک زبان خاص و کارآمد برای شاعر مبدل نشده و در بعضی از ابیات و اشعار دیگر این مهم عینیت بیشتری را مورد توجه قرار می دهد. در مقطع غزل، با زبانی غیر از زبان به کار گرفته شده مواجه هستیم و این ناهماهنگی ناشی از بکارگیری بی مورد لسان طنز می باشد. از لحاظ ساختاری،تحکیم محورهای افقی و عمودی شعر نسبتاً دارای حرکتی یکنواخت و بیشتر در محور افقی می باشد. از لحاظ فکری، در ابیات غزل ایشان به بسامد و طول موج های نسبتا هم سو و هم جهت در کالبد آن مواجه می شویم که بازگو کننده ی حادثه ای ناگوار بوده و او از آن خسته و رنجور و یا به گفته ی خودشان پیر شده است. از لحاظ این حوزه، برای چه شاعر صراحتا ابراز می کند که از تکرار سیر شده است؟ او از چه روزگار ی می نالد؟ سِرّ آه و ناله ی او از کجا نشئت گرفته است؟درد واقعی چیست؟
حتی ایشان خلقت خود را تلف کردن عشق برای مادر که کنایه از سراپرده ی عشق مطلق است،می داند.آیا تولد کاری اشتباه بود؟ یا شرایط و حالات روحی و روانی این سال ها و گوناگونی محیط اجتماعی چنین تصوری را برای ایشان به تصویر کشیده است؟!

عجب جان می کنم هر سال ، از تاریخِ دلگیرم
هزار وّ سیصدّ وّ شصتی که از تکرارِ آن سیرم
جان کردن-کنایه از زندگی کردن/از تاریخ دلگیر بودن-کنایه از، از سرنوشت خود در روز (تولد) ناراحت است/مصراع دوم برای شاعر این مفهوم را بازگو می کند که هر سال که این تاریخ(روز تولد) رقم می خورد برایم دیگر هیچ رغبت و شور و هیجانی ندارد. بنابراین مصراع دوم شدت این ناملایمات را بیشتر می کند/مفهوم-به اشباع رسیدن گردش نگاه شاعر

ببین مادر چه می گویم ، گزنده ، تلخ وّ بی پروا
” همان نوزاد خردادی ، شبیهِ عقربِ تیرم”
مادر-خطاب به مادر برای یک زایش اشتباه /ببین مادر چه می گویم-حس آمیزی/گزنده و تلخ و بی پروا-مراعات نظیر/نوزاد خردادی-شاعر/عقرب تیر-اشاره به سرنوشت خود می کند.او در حال گفتن غم و اندوهی است که سال ها او را به دوش کشیده است/مفهوم:توزیع کردن حرف های خود در یک سطح متصوّر

چرا زائیدی ام مادر، وَ عشقت را تلف کردی؟
چرا با قطره ی نفرت ، ندادی شب به شب شیرم
تلف کردن عشق-کنایه از کاری بیهوده و عبث انجام دادن/ تصویر قطره ی نفرت- تصویری کلیشه ای و نامطلوب است. و به مراتب باعث بهم خوردگی عناصر مصراع اول این بیت می شود /شب به شب شیر دادن-اشاره به عشق و علاقه ی مادر به فرزند. او احساس و مهر مادری را نمی خواهد و چنین اقدامی را تلف کردن عشق استنباط می کند، اما آیا چنین احساس علاقه ی مادر به فرزند خویش ناگسستنی و جدایی ناپذیر است؟/شاعر به امری غیر ممکن اصرار می ورزد که جوابش را نیز خود می داند
شدم تصویر بیماری وِ می سوزم در اندوهم
نترس از بازی دنیا که من درسی نمی گیرم

تصویر بیماری-این ترکیب سازی نیز باعث کاهش لطافت و مطلوبیت تکوینی در شعر می شود/به عبارت دیگر، مصراع اول آن چنان که باید مصراع دوم را ارضا نمی نماید /در اندوه سوختن-استعاره از شدید و بی حد بوده غم که در اندیشه های شاعر رخنه کرده است/بازی دنیا-اشاره به حوادث و اتفاقات ناخوشایند/درس نگرفتن-کنایه از این که از این آیین و رسوم به هیچ معرفتی دست نمی یابم/شاعر خود را در ورطه ای بسیار عمیق تصور می کند و دادرسی را برای نجات خود در اطرافش مشاهده نمی کند. این بیت از ایماژهای سازنده ای بهره نبرده است و می توان به کاهش ترکیب سازی، عدم توجه به ارتباط این بیت و کلیت ساختمان و همچنین عدم به کار گیری از قوه ی تخیل و تجربه

شبی صد مرتبه از قله می افتم ، ولی هر بار-
سماجت می کنم ازبس که جان سختم ، نمی میرم

صد مرتبه افتادن-اغراق/از قله افتادن-اشاره به ناپیداری و نابسامانی مقصد خود دارد که جایگاه مناسبی برای استقرار خود تعیین نکرده است/ معرفت قبل از حرکت کردن/جان سخت بودن-اثر نکردن،بر حذر نشدن/او افتادن خود را از نقطه ی مطلقی که برای خود مشخص کرده را بیمناک نمی داند که بیانگر آشنا نبودن او در راه پیمایی (مسیر) برای رسیدن سالم به چنین مقصودی است. این بیت مقداری توانسته ضعف بیت بالایی را پوشش بدهد؛ اما در شعر اگر بخواهیم مصراعی را توسط مصراع دیگر پوشش بدهیم آن احساس خوشایندی و لذت بخشی را از خواننده می گیرد و این موضوع ارتباطی مستقیم با ساختار عمودی برقرار می نماید

نگو:بی جا تلف کردی جوانی را ، نمی دانی-
که از روزِ تولد هم ، شبیهِ کرکسِ پیرم

در مصراع اول شاهد بی توجهی به زبان شعری و عدم مکان یابی مناسب جهت جایگذاری کلمات درخور هستیم. بنابراین، ارتباط همگنی بین دو مصراع بوجود نیامده و به نوعی “بازی با کلمات” صورت گرفته است.شبیهِ عقربِ تیرم و شبیهِ کرکسِ پیرم را همچنان بازگو می کند. تکرار و توصیف این عبارات همان مفهوم “درد واقعی” را به تصویر می کشد

دعا کن جان دهم در خواب ، شبی آسوده و ّ آرام
و یا ماشینِ بی ترمز ، بگیرد ناگهان زیرم

هر چه مطلع و مقطع یک غزل برای خواننده، آن شیوه ی حُسن مطلع و حُسن مقطع را آشکار سازد به نوعی شاعر درصدهای موفقیت را برای خود از پیش آماده می سازد. اما در اینجا یک دگرگونی اساسی در زبان شعری که به سمت زبان طنز رفته مواجه هستیم. همچنین از مضمونی قابل توجه برای پایان بندی شعر روبرو نیستیم که این موضوعات اثر تخریب کننده ای را بر کلیت غزل به وجود آورده و اهمیت ندادن به صدای غزل که شامل تمام رفت و آمد های جریان شعری است باعث آسیب دیدن به نظام های ساختاری، زبان و در نهایت سبب به انزوا کشیده شدن روان شناسی شعر خواهد شد.

برای شاعر بهترین ها راآرزو می کنم.

-بامهر!

بخش نقد ادبی | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو