باز صحبت از غزل است.
عالمی نا تمام از حضور و دنیائی از تشابه و تصویر.
جهانی پر از نظم و انظباط و مقامی پر از نغمه و موسیقی…
و هکذا ، دریایی مملوّ از امواج متلاطم احساس و شور و شعور.
… چه می گویم؟!
از خودم نیست، وقتی که بوی غزل به مشامم می خورد،کلّ وجودم مست معنا شده و اختیار سخن از سلیقه ی طبع بیانم خارج می گردد و لابد هر آنچه از قلمم جاری باشد،عین حقیقت است.
امروز اگر بخواهیم در وصف شخصی والا مقام شعر بنویسیم،چه قالبی بهتر از غزل؟!
سرکار خانم مریم حقیقت، از جمله غزلسرایانی هستند که قدرت تصویر سازی شان در شعر، قوی و عالم تخیّلشان پاک و هنرمندانه است. روحشان آسمانی و احساسشان خاکی و گرایش ضمیرشان درویشانه می باشد . خیلی وقت است که اینجانب از کلام گهربارشان در عالم اینترنت بهره می برم. ایشان غزلی زیبا و دل انگیز در مقام ارادت بر روح مقدّس حضرت امام رضا (ع) خلق نموده اند که بی تاثیر نیست. لذا در حوالی این عالم ، مساحتی قلم رانده ام که امیدوارم مورد استفاده ی دوستان عزیز قرار بگیرد.
ابتدا شعر را مرور می کنیم:
شيراز- رشت
اصلاً دلم گرفته همین مطلع،یعنی به سمت گنبدتان پرواز
یعنی غزل غزل به تو پیوستن،یعنی دوباره های مرا آغاز
در من هزار آهوی سرگردان قصد حریم امن تو را کرده ست
ضامن ترین ستاره پناهم باش،در شب ترین زمانه ی بی اعجاز
وقتی هوای حوصله ام ابریست،حتی حضور پنجره بی معنیست
کم کم به شب نشسته دلم ای کاش،دستی مرا به سمت تو می شد باز
در من دمیده عطر نگاهی خیس از آسمان هشتم دلتنگی
برمن ببار هرچه غریبانه است ای بغض های تلخ مرا همراز
سهمم کبوترانه پریدن بود در جاده های طوسی چشمانت
حالا چه فرق می کند این پرواز از رشت می رسد به تو یا شیراز
غزل را خواندیم، خودجوش و پر از احساس و دارای عاطفه ای تمام نشدنی می باشد. جهت سهولت تشریح ، شعر را از چند جنبه بطور جداگانه مورد نقد و بررسی قرار می دهم :
الف- نقد و بررسی از لحاظ وزن و ریتم موسیقیائی:
شعر در وزن فعلن مفاعلن فعلاتن فع ( مضاعف ) بوده و از لحاظ اوزان موسیقیائی روان می باشد. از اینکه بدون هیچگونه دست انداز عروضی و سکته ی هجایی می باشد قابل تحسین است و این نشانه ی قدرت و تسلط شاعر بر اوزان عروضی و ریتم های موسیقیائی کلام می باشد.
این وزن با توجه بر وزنهای مرسوم کلاسیکی بدلیل مضاعف بودنش،جادار است و جابجائی عبارات برای تنظیم ریتم های موسیقیائی با درصد بیشتری امکان پذیر می باشد.
معمولاً در چنین وزنی، شاعرانی می توانند بنویسند که سالهای سال در غزل کار کرده اند و اوزان عروضی با ریتمهای موسیقیائی ملکه ذهنشان شده است.
ب- نقد و بررسی از لحاظ تکنیک و قوافی:
قوافی این شعر عبارتند از : پرواز،آغاز،اعجاز،باز،همراز،شیراز.
در داخل قوافی، عبارت بکری به چشم نمی خورد . تکرار همان قوافی معمول است که پیشتر استفاده شده اند. شعر از لحاظ تکنیک خوب است و ضعفی نمی بینم و کلمات در طول بیت از لحاظ معنا در ارتباط با همدیگر می باشند .
نام شعر ، هرچند با مضمون بی ارتباط نیست اما به نظرم انتخاب جالبی نبوده است، یعنی بهتر بود نام شعر به گونه ای انتخاب میشد که براحتی حدس خواننده را به سوی امام هدایت می کرد .
ج- نقد و بررسی از لحاظ آرایه های ادبی:
در این شعر از ایجاز و تصویر و تخیل و کنایه و تشبیهات و استعاره های نوینی تا حدی استفاده شده است :
عطر نگاهی خیس
بغض های تلخ
و جاده های طوسی چشمان، می توانند بعنوان استعاره هایی بکر بشمار آیند و امثال همینگونه آرایه هایی هستند که غزل را در راسته ی غزلهای تصویری قرار می دهد.
ای کاش شاعره ی عزیز غزلش را به هشت بیت می رساند و از استعاره ها و تصاویر بکر ، بیشتر استفاده می کرد.
د- نقد و بررسی از لحاظ زبان و برداشت معانی:
زبان شعر، امروزی و زیبا و دلچسب است.
تسلسل ارتباط با مخاطب اصلی شعر که امام رضا(ع) می باشد،در ابتدای احساس، مطلع شعر شده است و این مطلع ، دل شاعر را می گیرد و غرق حال و هوای معنوی آن وجود مبارک می کند.
غزل،عالم شاعر غزلسراست و سیر و سلوک روح بر سوی محبوب را در برنامه ی پرواز خود دارد که البته این شروع، بر دلتنگی شاعر می افزاید:
اصلاً دلم گرفته همین مطلع،یعنی به سمت گنبدتان پرواز
یعنی غزل غزل به تو پیوستن،یعنی دوباره های مرا آغاز
اما به نظر حقیر، عبارت « اصلاً » بعنوان اولین واژه برای شروع غزل ، مناسب نبوده و بهتر بود بعد از دوسه بیت نوشته می شد.
اما در ادامه ی غزل چینش کلمات استادانه بوده و استعاره ها و تشابه نسبی کاملاً بجا استفاده شده است.
وقتی در غزلی کلمه ی « آهو » به چشممان می خورد فوراً ، امام رضا(ع) ( ضامن آهو ) ، به یادمان می افتد. ببینید این واژه ، چقدر زیبا و قشنگ در ادبیات ما برای خود جا باز کرده است!
تکرار یک عبارت مصطلحی چون « آهو » ، بعنوان سنبلی ارزشمند از عاطفه، در اشعار آئینی مربوط به توصیف امام هشتم(ع) از کیفیت بیان نمی کاهد امّا ترجیح می دهم به «آهو» زینت بدهیم. و آهویمان همان آهوی قدیم نباشد.
در نگاهی طلایی برایش سرمه ی استعاره بزنیم و در نهایت احترام با پوششهای مجللی در گلستان ادب بگردانیم . لذا جا دارد این آهوی گرانبها بطور مرتّب با و ترکیبات و تشبیهات تازه نفسی اسکورت بشود که از این نوع کنایه ها و استعاره های نسبی و آرایه هایی مشابه ، در این شعر به چشم می خورد :
در من هزار آهوی سرگردان قصد حریم امن تو را کرده ست
ضامن ترین ستاره پناهم باش،در شب ترین زمانه ی بی اعجاز
داستان ضامن آهو را همه می دانند . اینکه چرا امام هشتم را لقب « ضامن آهو » داده اند ؟!
روزی امام در مزرعه ش مشغول کاری بوده و آهویی را یک شکارچی به قصد کشتن دنبال می کرده که سر انجام آن آهو امام را می بیند و بر دامنش پناه می آورد و امام جان آن حیوان بیچاره را از دست آن مرد نجات می دهد.
شاعر می گوید: من به اندازه هزار آهو سرگردانم و به اندازه ی هزار آهو برایت ارادت دارم و پناه آورده ام . یعنی تک تک اعضایم در شوق بر تو می تپد.
این گونه بیانی، شدّت علاقه ی شاعر را نشان می دهد که از تلخی شرارت و بی رحمی و تاریکی ها به جان آمده و دامن نور می گردد. ترکیباتی با پسوند «ترین» در زبان امروزی مثل نمونه های فوق تازگی دارند و زیبا هم جا افتاده و بر شیرینی غزل می افزاید .
ایضاً تصویر سازی در بیت سوّم جالب راست.
این بیت در یک فضایی معنوی،انسان را به تفکّر وامیدارد، بنابر این براحتی نمی توان از کنار این چنین بیت مصوّر ، درگذشت. شاعر شیرین سخن،این بیت را در حالتی نوشته است که بغض، تمام گلویش را گرفته و در آرزوی خلوتی برای از دل گریستن می باشد :
وقتی هوای حوصله ام ابریست،حتی حضور پنجره بی معنیست
کم کم به شب نشسته دلم ای کاش،دستی مرا به سمت تو می شد باز
برای این بیت از چند افق می توان نظاره نمود . لازم به تذکّر است که همین تازه بودن نگاه نیز،غزل امروزی را ، به حالت مصوّر ، غنی می سازد .
در این بیت از یک دید می توان پنجره را ،بعنوان« چشم » معنا کرد و یا کنایه ای از انتظار دانست. وقتی که انسان در بعضی مواقع حالش گرفته می شود و جایی تنها می نشیند ، دنیای عالم برایش تار می آید و باز و بسته بودن چشمش بر حالش چندان تاثیری نمی گذارد ، چرا که برای دل تنگ، روز هم شب است و دربچه های انتظار در غبار اندوه مسدود.
شب و تاریکی برای شاعر ، دلتنگی می آورد و آرزو می کند که دعایش زود مستجاب شود تا به سوی حرم پر بگشاید و ساعتی در آن فضای منوّر معنوی از دلتنگی بدرآید.
شاعر در این بیت، بغضش را بیان نموده و در ادامه ی مطلب ، دلتنگی خویش را بطور شفّاف ابراز می دارد:
در من دمیده عطر نگاهی خیس از آسمان هشتم دلتنگی
برمن ببار هرچه غریبانه است ای بغض های تلخ مرا همراز
این بیت بیانگر حالتی دیگرگون از اوج دلتنگی در خیالی مصوّر است . گویا حال شاعر در این نقطه ی عالم،خیلی گرفته است .
لذا می توان گفت عمیقترین مرحله ی احساسش در این بیت به ظهور رسیده است . در حسّی غریب حال و روزگار غریب الغربا ( امام رضا –ع- ) را به خاطر می آورد . منظور از استعاره مصور « عطر نگاهی خیس » اشکی است که توأم با شوق و امید بوده و کلمه ی عطر در اینجا بر حسّ معنوی می افزاید . شاعر می خواهد بگوید که چون امام هشتم ، خودش غربت کشیده است ،بنابر این حال روزگار من غریب را که می بیند،در می یابد . پس ای عالمی که بغض های تلخ حاصل از هوای مرا داری! اشکهایم را هرچه بیشتر در آور که مگر راه چاره ای گشوده شد و از این همه دلتنگی و غم و غصّه در آمدم.
هرچند که قلم شاعر در بیت آخر، مفهوم « نظاره ی روح مقدّس بر هر سو » را می رساند امّا بهتر از این هم می توانست بر جلای سخن بیافزاید . به نظر حقیر،« شیراز » در اینجا چندان نقش جالبی ندارد ، قافیه ای است به نظر بی تفاوت و من براحتی می توانم با « اهواز » عوض بکنم بدون اینکه لطمه ی خاصّی بر معنا وارد شده باشد، مگر اینکه به عبارتی چون« شاهچراغ» اشاره ای می شد ( مثل ارتباط معنایی دزفول و « سبز قبا »
باری ، از این شعر زیبا لذت بردم و عمیقاً از بار معنایی مضمونش متاثر گشتم.
معمولاً در غزلهای نوی تصویری ، برداشتها در عالم غزل مطلق نمی باشد و گاهی اوقات ، شاعر خودش نیز در خلوت خویشتن و در عمق تصاویر کلام ، از رنگهای متنوّعی لذّت می برد . لذا هیچ کس نمی تواند به تمام و کمال بر عالم شاعر وارد شده و دقیقاً آنچه را که در ذهن شاعر بوده اخذ نموده و در قلم جاری سازد . این بررسی نیم پنجره ای نگاه بر این عالم بود که امیدوارم شاعره ی محترم از قصورات احتمالی حقیر در گذرند .
چنانکه مستحضر هستید، سرکار خانم مریم حقیقت، استاد غزل تصویری و صاحب کتاب و پیشرو در نوین گرایی در عالم شعر می باشند.
ایشان برای نوآوری و انقلاب در تصویر کلمات، علاقه ای وافر داشته و عملاً در ساختارشکنی تکنیک و معانی در دنیای دراماتیک واژه ها قدمهای مثبتی برداشته اند. من مریم حقیقت را با « پسا غزل » شناخته ام و معتقدم که مطالعه ی آثار ایشان بر افزایش معلومات در زمینه ی شعر بسیار مؤثر و مفید می باشد.
قطره ای تشریح از دریای پر تلاطم غزل ایشان بهانه ای بود که بر عالم درخشان حقیقت پی برده و از وجود پر برکت ملکه ی معنا در عالم شعر متشکّر باشیم.
امیدوارم در آینده از کلام عسلین ایشان بیشتر بنوشیم و لذت ببریم.
در پناه الله و زیر سایه ی دعای امام رضا(ع) باشید.
حدا قوّت
خادم اهل قلم
دادا بیلوردی
بخش نقد ادبی | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو