با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی شعرا خصوصا برادر شاعرم سید میلاد حسینی امروز به نقد شعر ای افتاب منم افتابگردانم از دفتر شعر تنها تو بودی خواهیم پرداخت امید است این نقد بتواند موجبات ترقی را در شعر شاعر گرامی پدید اورد و شاهد اشعار بهتر و زیباتری از این برادر عزیزمان باشیم حال به خوانش شعر می پردازیم
( ای افتاب منم افتابگردانم بچرخ تا که بچرخم و سر بگردانم)
تو افتاب سمایی و من گلی در خاک و فرقمان ز زمین تا سماست می دانم
و این منم که نگه از تو بر نمیدارد اگر چه یک گل پژمرده در بیابانم
و این منم که نگه از تو بر نمیدارد در این دیار غریبانه بر تو مهمانم
منم کسی که زمانی به پیش پای شما سرم نهاده و از شوق داده ام جانم
دوباره ریخت غریبانه روی گونه من برای دیدن تو قطره های بارانم
وزن شعر به درستی رعایت گردیده بحر شعر نیز مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن می باشد که به درستی رعایت شده قوافی ایرادی ندارد و از لحاظ ظاهر شعری و عروض و قافیه ای شعری محکم و جاندار است حال بپردازیم به شعر بیت اول تضمینی از غزل برادر شاعرم سهراب اقایی است بیت داخل پرانتز گذاشته شده و در ذیل شعر خطی به عنوان توضیح نوشته شده است که باید در این مورد بر شاعر افرین گفت و این قواعد ظاهری و اصولی شعر است که باید رعایت گردد و شاعر به خوبی ان را رعایت نموده است
تو افتاب سمایی و من گلی در خاک و فرقمان ز زمین تا سماست می دانم
بیت زیبایی خاصی دارد ولی حاوی مضمونی نو اندیشانه نیست افتابگردان به افتاب می گوید من گلی کوچک در زمین هستم و شما افتاب خوبان در اسمان هستید من کجا و شما کجا ناخوداگاه قطعه گلی خوشبوی در حمام روزی سعدی به خاطرم می اید لکن از شاعر قصوری نرفته است با اینکه به عقیده این حقیر می توانست تصویر بکرتری را از صحبت های گل و افتاب بیاورد لکن این تصویر نیز زیباست و فقط بکر نیست و بارها و بارها در اشعار دیگر به گونه های متفاوت بیان شده مثلا در همان قطعه معروف سعدی شیراز
و این منم که نگه از تو بر نمیدارد اگرچه یک گل پژمرده در بیابانم
ای افتاب من اگرچه گلی ناچیز و کوچکم روی از تو بر نمیگردانم و همیشه نگاهم در پی توست تصویر ضعیف است و ارتباط بسیار ضعیفی بین مصراع اول و دوم برقرار می گردد گرچه رابطه گسسته نمیشود و پیوند طولی برقرار است و لیکن این رابطه بسیار ضعیف و معمولی است از شاعر توقع ان میرود تا شاعرانه تر نگاه نماید برای مثال به این بیت حافظ دقت کنید که ماه را که همه در اسمان می بینندو شاید نظری هم راجع به این جرم سماوی نداشته باشند چگونه می نگرد
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش امد و هنگام درو
لذا از شاعر توقع می رود نگاهش را ژرف تر نماید که کوته بینی و سطحی گویی را هر که می تواند انجام دهد و لازمه شعر خوب و زیبا ژرف نگری و خلق است به همین دلیل است که به شاعر خلاق نیز گفته می شود
مران مرا ز در خانه ات که یک امشب در این دیار غریبانه بر تو مهمانم
اگر صحبت هنوز کلام افتابگردان و افتاب باشد چرا امشب، شبی که خورشید در ان حضور ندارد ولی به کار بردن کلماتی همچون راندن از در خانه، دیار غریبانه و مهمان ذهن شاعر را متبادر به امشب می سازد و از یاد وی می رود که کلام از افتابگردان و افتاب بوده است و اگر شا عر ان گفتگو را پایان داده گفتگوی دیگری را شروع نموده چرا پی رنگی در سروده نیست و چگونه ارتباط عمودی یا همان ساختار عمودی شعر حفظ می گردد از این بیت به بعد گویی شاعر فضای شعری اش را ترک می کند که در این مورد بیشتر بحث خواهیم کرد
منم کسی که زمانی به پیش پای شما سرم نهاده و از شوق داده ام جانم
این من چه کسی است؟ این شما کیست ایا همان افتابگردان و افتاب هستند فضای غزل به سمت فضای قصیده گویی متمایل شده گویی شاعر میخواهد مدحی بگوید و صلتی بگیرد تصویری شفاف وجود ندارد و مفهوم نیست که چه کسی سخن میگوید و سخن خطاب به چه کسی است گرچه فضای شعر از بیت پیشین عوض گردیده و حال این بیت اوضاع اشفته را اشفته تر مینماید
چه گویم از طمع سرخ سیب لب هایت دوباره طرد شدم چون شکست ایمانم
در این بیت شاعر با اوردن واژه سیب لب هایت گویی میخواهد عنان کار از دست رفته را باز یابد بیت فوق یاداور داستان ادم و سیبی که ادم از طمع ان ایمان خویش را از دست داده است می باشد اوردن واژه طرد شدن این معنا را پر رنگ تر می نماید این بیت به ناگاه در خاطرم زنده میگردد که
باغ تفرج است و بس میوه نمیدهد به کس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامت ات
ولی داستان ادم و سیب ممنوعه کجا و داستان افتاب و افتابگردان کجا بی شک نتیجه می گیریم ساختار عمودی شعر گسسته است و نمیتوان ابیات را به هم پیوند زد
دوباره ریخت غریبانه روی گونه من برای دیدن تو قطره های بارانم
این بیت تصویری زیباست و واقعا شاعرانه است و شاید خلاقیتی که از ان صحبت می کردم در این بیت نمودی زیبا یافته است لیکن ساختار عمودی درست نمیگردد و گل افتاب گردان که نگاهش همیشه در افتاب است چگونه در فراغ افتاب اشک از چشمان جاری نماید
من به برادر شاعرم توصیه می کنم که مجموعه سه بازخوانشی که حقیر بر اشعار شاملو و نیما و مهدی سهیلی نگاشته ام را به دقت بخواند مطالب و نکات ارزشمندی در این بازخوانش ها اموزش داده شده که کمبود و یا نبود بعضی از ان ها به چشم می اید همچون عیب در ساختار و پی رنگ و خلاقیت تصویری امید حقیر بر این است که شاعر با خواندن مطالب ذکر شده و با تکرار و تمرین به اوج قله شعری اش برسد در پایان کمال تشکر را از دوست شاعرم سید میلاد حسینی و تمامی شعرا که سخنان حقیر را تحمل نموده اند دارم
اراتمند شما: پویا بابایی کرمانشاهی
بخش نقد ادبی | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو