با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی شعرا و خصوصا خانم بتول شیخ امروز به نقد شعر معنای تو اثری از ایشان خواهیم پرداخت امیدوارماین نقد بتواند برای شاعر محترم مفید و مورد استفاده قرار گیرد حال به خوانش شعر می پردازیم
سر را به زیر انداخته ای سر به زیر پای توست
سرو مغرور چمن ها دشت قلبم جای توست
از چه سرگردان شده ای راه را گم کرده ای
بازگرد این جان خسته تا ابد ماوای توست
از نگاهت خوانده بودم حسرت باران و ابر
بهر تو باران شده ام دیده ام دریای توست
تپه ها و دشت ها را گشته ای اما چه سود
این دل من صیدتو وان اهوی رعنای توست
در وجودم بوستانی پر زگل یکجا شکفت
این شکفتن به لطف مهربانی های توست
کوه مغرور و کویر تشنه و دریای پاک
از چه میگویم سخن اینها همه معنای توست
سر به زیر انداختی اما گواه شعر من
بی گناهی نگاه و پاکی سیمای توست
بی پرده بگویم من وقتی این شعر را در لیست اشعار منتظر نقد دیدم و بعد از انکه تصمیم گرفتم که انرا نقد کنم بعد از یک بار نوشتن ان به نوشته شک کردم دوباره رفتم نگاه کردم و اکنون هم باز اطمینان ندارم من شعر را درست نگاشته باشم خانم بتول شیخ اکثرا اشعارش در قسمت بیشتر خوانده اند قرار می گرفت و من به سختی می توانم باور کنم که شعر دارایاشکالات وزنی است که به سادگی می توان انرا اصلاح کرد گرچه اگر حقیر را بشناسید یا نقد های این جانب را مطالعه نمایید خواهید فهمید من درگیر اشکالات وزنی نمیشوم واصلا انرا ایراد نمیشمارم چون با تمرین و تلاش درست می شود لیکن اشکالات وزنی شعر به گونه ای است که تصور می شود اشتباه تایپی به وجود امده باشدمثلا در بیت سوم اگر مصراع دوم به صورت بهر تو باران شد و این دیده ام دریای توست سکته رفع می شد و وزن شکسته نمیشد نمیخواهم وزن کار را ادیت بکنم و شاید با همین مختصر هم شما و هم بزرگان را رنجانیده باشم که نقد شعر که جای ادیت نیست فقط می خواستم بیان کنم که به چه سادگی این ایرادات میتوانست رفع گردد و با اینکه خودم عقیده ای به اصلاح و ادیت شعر ندارم ولی از خواهر گرامیم تقاضا می کنم سروده اش را ادیت کند و اگر از بنده نیز کمکی بر اید دریغ نخواهم کرد حال بپردازیم به شعر
سر به زیر انداخته ای دل به زیر پای توست
سرو مغرور چمن ها دشت قلبم جای توست
به ترکیب های استفاده شده در این بیت توجه کنید سرو مغرور و دشت قلب که ترکیبات استعاره ای زیبایی است تصویر سازی نیز خوب است البته اگر دل به زیر پای کسی داشتن به سر به زیر انداختن او رابطه ای ندارد و چه بسا اگر سر به زیر هم نباشد دل میتواند به زیر پای باشد اما این بیت از لحاظ احساسی و ساختار ترکیب سازی وحتی تصویر های مخیل جالب و زیباست البته بهتر است ترکیب سرو مغرور را برای خود حلاجی کنیمسرو درختی است بی میوه که به بلندی و ازادگی معروف است و شاید بگویید که سر بلندی سرو هم با سر به زیری تناقض داشته باشد لیکن این سرو به مانند بقیه سرو ها نیست وصفت مغرور به ان اضافه شده ان سرو مغرور است گویا شاعر می خواهد یار را خطاب کند و این نوع نگارش هم پیشینه ای در ادبیات دارد
و چه بسا شعر اشعار دیده ایم که در وصف معشوقه و یار این گونه شروع گردیده و شاعر مراتب عشق خود را به یار خویش عرضه میداد
از چه سرگردان شده ای راه را گم کرده ای
بازگرد این جان خسته تا ابد ماوای توست
شاعر می پرسد چرا سرگردان گشته ای و راه خودت را گم کرده ای این جان خسته ماوای توست باز گرد وقتی این بیت را میخوانم به یاد این بیت حافظ می افتم
قصد دیدار تو دارد جان بر لب امده
گو بر اید یا بیاید چیست فرمان شما
از نگاهت خوانده بودم حسرت باران و ابر
بهر تو باران شده ام دیده ام دریای توست
احسنت این بیت را با بیت قبل قیاس بفرمایید در بیت قبل جایگاه تخیل خالی بودو مانند این بود که عاشق به معشوق دستور می دهدکه بازگردد ولی این بیت را نگاه کنید هم متضمن خیال است وهم احساس از نگاهت خوانده بودم که منتظر ابر و باران هستی و به چه زیبایی گریه کردن را توجیه ان میداند که عزیزم تو باران میخواستی من هم برای تو مانند ابر بهاری گریستم احساس در اوج قرار گرفته است و فقط مشکل وزنی به بیت ضربه می زند ولی اگر بگویم شاه بیت این غزل این بیت است گزاف نگفته ام
تپه ها و دشت را گشته ای اما چه سود
این دل من صید تو وان اهوی رعنای توست
در این بیت کاراکتر ها کارکرد عمقی نمی یابند اهوی رعنا برای دلی که صید است و برای صید کردن ان نبایست خیلی گشت توصیف زیبایی نیست دقت کنید رعنا یعنی زیبا البته رعنا واژه ای است که داستان دارد و از واژه هایی است که معنای ان صد و هشتاد درجه تغییر کرده چون در قدیم الایام معنای احمق را می داده لیکن کارکتر ها به خوبی کارکرد نمییابند دشت ، تپه، صید ، اهو تمامی در سطح می ایند و کارکرد عمقی نمی یابند
در وجودم بوستانی پر ز گل یکجا شکفت
این شکفتن ها به لطف مهربانی های توست
برای این بیت هم میتوان همین سخن را گفت بوستان گل می اید و شکفتن ان به علت مهربانی های شماست و تمام
در صورتی که این بوستان می تواند کارکرد بیابد می تواند با دشت قلب ارتباط یابد جای برای پردازش دارد ولی گویا شاعر فقط می خواهد این واژه را بیان کند و هدفی جز کارکرد لغوی ساده از واژه ها ندارد
کوه مغرور و کویر تشنه و دریای پاک
از چه می گویم سخن این ها همه معنای توست
گمانم شاعر م خواهد بگوید تو مانند کوه مغرور و کویر تشنه و دریای پاک هستی و تصور من این است که شاعر می خواهد یار را مدح کند البته کوه مغرور و کویر تشنه و دریای پاک تصاویری هستند که تمامی با هم تفاوت های عمقی دارندگمان نمی کنم منظور شاعر این بوده که تو مانند کوه مغروری که هم صفت مذمومیست و هم صفتی که برای کوه اشنا نیست و مانند کویر تشنه ای که این هم صفت خوبی برای مدح نیست و مانند دریا پاکی و این تصاویر هم در عمق کارکرد نمی یابند و هم در سطح با هم دچار تناقضات معنوی می گردند
سر به زیر انداختی اما گواه شعر من
بی گناهی نگاه و پاکی سیمای توست
شعر از لحاظ ارتباط عمودی ضعیف است و با اینکه کل شعر یک واحد است اما ابیات واحد به یکدیگر نمیچسبد و شاید یکی از دلایل ضعیف بودن این ارتباط استفاده سطحی از کاراکتر ها و رها کردن انها باشد در پایان نظر خواهر شاعرم را به بازخوانش هایی که در قسمت اموزش نگاشته ام جلب می کنم و امیدوارم ان بازخوانی ها بیشتر ار این نقد مفید فایده شاعر باشد و قطعا هم بیشتر مفید واقع خواهد بود چون در ان بازخوانی ها به طور کامل به اموزش نکاتی پرداختم که بعضی از انها مشکل این عر می باشند در پایان از تمامی شعرا و خواهر شاعرم خانم بتول شیخ تشکر می کنم و ارزوی سعادت و بهروزی را برای همگان از خداوند مسئلت دارم
ارادتمند شما: پویا بابایی کرمانشاهی
بخش نقد ادبی | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو