با عرض سلام خدمت تمامی شعرا خصوصا دوست و برادر شاعرم اقای رضا کیانی امروز به نقد شعر ذره بین ایشان خواهیم پرداخت رضا کیانی از پتانسیل های خوب و از غنیمت های شعری ماست که بی شک نقد درست و فنی شعر او میتواند در جهت پیشبرد شعر نقشی جدی داشته باشد در این نقد می کوشم جنبه های نوین اشعار خصوصا غزل دنیای مدرن را در رابر دنیای کلاسیک را واکاوی کرده و امید است بتوانم حق مطلب را ادا کنم حال می پردازیم به خوانش شعر
الو سلام صدای… نازنینم بود
بگو…چه حادثه ای باز در کمینم بود
تلاش اینکه بگوید من از … پشیمانم
دوباره جمله از کرده شر مگینم بود
تن صدای سه نقطه ولی در این گویش
هنوز همان گم شو من همینم بود
جواب خواهش من… گفت و گوی رو در رو
اگر که وقت شد یا بزار ببینم بود
به جان تو نه به جان رضا قسم روزی
که او تمامی دنیا تمام دینم بود
دروغ گفت ولی حس نکرد رفتارش
به زیر شیشه خش دارذره بینم بود
هزار و سیصد و هفتاد و پنج، سالی که
شروع زمزمه عشق اولینم بود
نه سر نوشت که این رویداد نا میمون
عذاب دنیوی رب العالممینم بود
صدای واضحی از پشت خط نمی امد
الو سلام صدای … نازنینم بود
وقتی شعر در فضای مدرن شکل می گیرد نقد نیز باید شکل جدیدی به خود بگیرد و با فنی کلاسیک تفاوت دارد فضای کلی شعر در یک توهم شکل می گیرد الو سلام صدای … نازنینم بود و این تصور است گویی شاعر در وهم خود گمان می کند صدای نازنینش است همان گونه که در بیت اخر نیز شاعر متذکر میشود که صدای واضحی از پشت خط نمی امد و این وقایع ای است که شاعر تصور می کند گویی انچه در زیر ذره بینش می بیند را به مخاطب بازگو می نماید یکی از معیار های شعر مدرن و مسلما غزل مدرن عنصر روایت است شعر دارای حرکت واضح است حرکت روایتی ، منظورم از روایت دقیقا همان مقوله ای است که در ادبیات داستانی به ان می پردازیم و مقوله روایت از ادبیات داستانی به شعر مدرن وارد شده است تصور اینکه صدای فلانی استکه می خواهد بگوید از کرده خود پشیمان است اما لحن صدایش نشان میدهد که نه تنها پشیمان نیست بلکه هنوز هم همان طور خود خواه و یک دنده است و در جواب خواهش من چون و چرا می کند دقیقا روایت و روایتگری است که شاعر ان را انجام میدهد یکی دیگر از مبادی شعر مدرن که اتفاقا باز هم حول مفهوم روایت می گردد تغییر راوی وجریان سیال ذهن است که باز هم از ادبیات داستانی وارد شعر می شود از بیت پنجم به بعد تغییر راوی را می بینیم راوی قصد روایت همان حکایت را دارد ولی خط روایت تفاوت دارد دیگر اثری از تلفن نیست دیگر اثری از صدای نازنین نیست این شاعر است که قسم میخورد و می گوید به جان شما که چه عرض کنم به جان خودم دوستش داشتم ولی باور کنید دروغ می گفت باور کنید دوستم نداشت به تغییرات پارامتر زمان دقت کنید انگار از لحاظ کیفی دو روایت در دو زمان مختلف کنار هم می ایند و وقتی در یک خط قرار می گیرند یکی می شوند عنصر های جهان مدرن را میتوان به عینه داخل شعر دید و حتی واژه هایی که در شعر نیست و در شعر نیست و در سروده هست مثلا تصویر تلفن که اگر کلمه خط را مساوی با ان مفهوم بدانیم به طور مستقیم حرفی از ان نیامده است واژه های مدرن در سروده کیفیتی کلیدی می یابند و بار معنوی شعر حول ان واژه ها می باشدواژه هایی که در اشعار کلاسیک پیدا نمیشود سعی می کنم در مقاله ای جدا تفاوت های مدرن و کلاسیک را بیان کنم ولی در اینجا باید بگویمکه منظور من از کلاسیک اشعار سنتی نیست بلکه شعر ازاد هم میتواند کلاسیک باشد شعر کلاسیک شعری است که در دنیای کلاسیک و با عقاید کلاسیک شکل می گیرد و به نظر من تفاوت شعر کلاسیک و مدرن در جامعه شعری ما هنوز خوب مفهوم نشده همان گونه که تفاوت های دیدگاه دنیای کلاسیک و دنیای مدرن برای ما هنوز پنهان مانده و من اگر خدا توفیقی بدهد در مقاله ای جداگانه به بحث این مفهوم خواهم پرداخت به کارکرد عناصر مدرن توجه کنید تن صدا گویش، خط و نظایر این کارکتر ها بار مفهومی شعر رابه دوش می کشنداما بعضی از واژه ها هنوز کارکرد کلاسیکی دارند و کارکرد مدرن نیافته اند گویا شاعر در مرحله گذار از کلاسیک به مدرن استکه همزمان با مشاهده عناصر دنیای مدرن حتی میتوانیم رد پای تفکرات کلاسیک را بیابیم تفکر دست های پشت پرده که در اشعار حافظ به ان زیاد برخور خواهیم کرد تفکرات دنیای مدرن و انسان مدرن همه چیز به دوش انسان مدرن است و دست های پنهانی دیگر در تفکر مدرن جایی ندارند البته مفاهیم خاصی نیز تغییر می یابدکه برای مثال حق و تکلیف را میتوانیم نام ببریم واژه هایی مثل عذاب دنیوی و رب العالمین جز واژه هایی هستند که هنوز بار مدرن نیافته اند و کارکرد کلاسیک دارند استفاده از ماده تاریخ نیز در ادبیات پیشینه ای بسیار طولانی دارد به این ابیات دقت کنید
گذشته هفت و ده از هفتصد سال
ز هجرت ناگهان در شهر شوال
یا
به روز دوشنبه سادس ماه ذی الحجه
به سال هفتصد وشصت از جهان بشد ناگاه
و حتی این تاریخ ها را در حروف ابجد نیز می گنجاندند
به طاعت قرب ایزد می توان یافت
قدم درنه گرت هست استطاعت
بدین دستور تاریخ وفاتش
در اور از حروف قرب و طاعت
لذا ماده تاریخ پیشینه ای طولانی دارد و وقتی در چنین فضای مدرنی می اید حسن زیبایی می گیرد بدیهی است زیبایی کلام و احساس قوی شاعر حیرت اور است و باید به وی برای احساسش تبریک گفت در پایان من به برادر عزیزم خواندن ادبیات داستانی را توصیه میکنم توصیه ای که در مورد خود من نیز صادق است بی شک ادبیات داستانی می تواند به اشعار مدرن و کلا دید مدرن قوت بخشد امیدوارم توانسته باشم در این نقد هر چند دست و پا شکسته و ناقص مبای شعر مدرن را توضیح داده باشم از تمامی شعرا خصوصا دوست خوب و برادر شاعرم اقای کیانی تشکر می کنم و بهترین ها را برایتان از خداوند خواستارم
اراتمند شما: پویا بابایی کرمانشاهی
بخش نقد ادبی | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو