فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 20 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

ایهاالـناس جـهان جـای تـن آسـانی نیسـتمـرد دانـا، بـه جـهان داشـتـن ارزانی نیسـتخـفـتـگـان را چـه خـبـر زمزمه مـرغ سـحـر؟حـیـوان را خـبـر از عـالـم ان…

ایهاالـناس جـهان جـای تـن آسـانی نیسـتمـرد دانـا، بـه جـهان داشـتـن ارزانی نیسـت
خـفـتـگـان را چـه خـبـر زمزمه مـرغ سـحـر؟حـیـوان را خـبـر از عـالـم انـسـانـی نـیـسـت
داروی تـربــیـت از پــیـر طـریـقـت بــسـتــانکـادمـی را بــتــر از عـلـت نـادانـی نـیـســت
روی اگـر چـنـد پــری چـهـره و زیـبــا بــاشـدنـتــوان دیـد در آیـیـنـه کـه نـورانـی نـیـســت
شــب مـردان خــدا روز جــهـان افـروزســتروشنان را بـه حـقیقت شب ظلمانی نیست
پــنـجــه دیـو بــه بــازوی ریـاضـت بــشــکـنکاین بـه سرپـنجگی ظاهر جسمانی نیست
طاعت آن نیست که بـر خاک نهی پیشانیصدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
حــذر از پــیـروی نـفــس کــه در راه خــدایمـردم افـکـن تـر ازین غـول بـیابـانـی نیسـت
عـالم و عـابـد و صـوفـی همه طـفـلان رهندمـرد اگـر هسـت بـجـز عـارف ربـانی نیسـت
بـا تـو تـرسـم نـکـنـد شـاهـد روحـانـی رویکالتـماس تـو بـجـز راحـت نفـسـانی نیسـت
خـانه پـرگندم و یک جـو نفـرسـتـاده بـه گوربـرگ مرگت چـو غم بـرگ زمسـتـانی نیست
بـبـری مـال مـسـلـمـان و چـو مـالـت بـبـرندبـانگ و فـریاد بـرآری کـه مسـلمانی نیسـت
آخــری نـیـسـت تــمـنـای سـر و سـامـان راسر و سامان بـه از بـیسر و سامانی نیست
آن کـس از دزد بــتـرسـد کـه مـتــاعـی داردعـارفـان جـمـع بـکـردند و پـریشـانی نیسـت
وانکه را خـیمه بـه صـحـرای فراغـت زده اندگـر جـهـان زلـزلـه گـیرد غـم ویرانـی نـیسـت
یـک نـصـیـحـت ز سـر صـدق جــهـانـی ارزدمشنو ار در سخـنم فایده دو جـهانی نیست
حــاصــل عـمـر تــلـف کـرده و ایـام بــه لـغـوگـذرانـیده، بـجـز حـیف و پـشـیمـانی نیسـت
سـعـدیا گـرچـه سـخـندان و مصـالـح گـوییبـه عـمـل کـار بـرآید بـه سـخـنـدانی نیسـت
تا به خرمن برسد کشت امیدی که تراستچــاره کــار بــجــز دیــده بــارانــی نــیـســت
گــر گــدایـی کــنـی از درگــه او کــن بــاریکـه گـدایان درش را سـر سـلـطـانی نیسـت
یارب از نیسـت بـه هسـت آمده صنع تـوایموانچـه هست از نظر علم تـو پـنهانی نیست
گـر بــرانـی و گـرم بــنـده مـخـلـص خـوانـیروی نومـیدیم از حـضـرت سـلـطـانی نیسـت
نـاامـیـد از در لـطـف تــو کـجـا شـایـد رفـت؟تـو بـبـخـشـای کـه درگاه تـو را ثـانی نیسـت
دست حـسرت گزی ار یک درمت فوت شودهیچـت از عمر تـلف کرده پـشیمانی نیسـت

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج