فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 اردیبهشت 1403

منصور کلامی فرد

تصویر تست
تصویر تست

منصور_کلامی_فرد

?خلاصه ی زندگینامه ادبی ?
?
نامشان منصور_کلامی_فرد، متولد 1343 در زنجان میباشد، از بدو تولد تا به امروز که 53 بهار را بدرقه کرده است، همچنان در همین شهر اقامت دارد.

#شروع_فعالیت_ادبی :
?از کودکی بخاطر حضور برادر بزرگشان آقای ولی اله کلامی فرد(که هم اکنون از شاعران توانمند و مطرح کشور هستند) ترنم شعر  در خانه شان جاری بود. ایشان نیز  از 18 سالگی شعر را بطور جدی دنبال کرده اند .

#فعالیتها:
?در سال 1365 بعد از ورود به جمع هیئت مدیره انجمن شعر و ادب استان، بعنوان نماینده اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، هماهنگی برنامه ها را به عهده گرفت و از همان دوران، آثارش در بعضی از محافل ادبی استانی و کشوری شنیده شد. ایشان مجری گری بیشتر این برنامه ها را نیز به عهده داشتند.
همچنین دبیر انجمن ادبی فریاد در چهار دوره و موسس انجمن ادبی قیزیل اوزن نیز بوده اند. بارها در جشنواره های استانی و کشوری برگزیده شده اند، از جمله: راه یافته به جشنواره بین المللی شعر فجر ، راه یافته به کنگره بین المللی شعر دفاع مقدس در سه دوره ، تجلیل شده در دومین جشن شایستگان استان و منتخب چندین دوره جشنواره شعر و قصه استان بوده اند.
 در حال حاضر نیز با دوستان  اهل قلم، یکی- دو روز در هفته محفل ادبی دارند و از راهنمایی شاعران جوان در محافل مختلف ادبی و دانشگاهی  دریغ نمی کنند. هرچند ایشان را بعنوان مجری برنامه های مختلف فرهنگی و صنعتی میشناسیم؛ اما هم اکنون که گرد پیشکسوتی بر چهره شان نشسته، در بعضی از همایشها و کنگره های مختلف، نامشان درلیست هیئات داوران دیده می شود.

 ایشان دو دوره نماینده هنرمندان در  هیات منصفه مطبوعات استان و مدتی نیز مسئولیت  صفحه فرهنگ و ادب نشریه فردای زنجان را به عهده داشتند. در حال حاضر نیز دبیر کارگروه فرهنگ و عترت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی زنجان در سه دوره متوالی میباشند.

 فعالیت های دیگر آقای منصور کلامی فرد

 سالها مسئول روابط عمومی شرکت پارس سویچ بوده اند، دو بار بعنوان مدیر روابط عمومی برتر کشور در سال های 85  و 86 شناخته شده اند.
هم اکنون که از کارهای دولتی بازنشسته شده اند،  مسئول موسسه فرهنگی نیستان میباشند و با توجه به تخصص و علاقه ، مدیر راهنمای حجاج و زائرین عتبات هم هستند.
 
#سبک_مورد_علاقه :
 اکثر اثارش در قالبهای مختلف کلاسیک میباشد؛ ولی در قالبهای نو و آزاد هم طبع آزمایی کرده و از این رهگذر، جوایزی هم دریافت داشته اند.

#اساتید
? ایشان از باغ پربار اساتید همدوره ای خودش،  آقایان ولی اله کلامی فرد ، محب علی قنبری ، مهندس پرویز جمالی ، حمید نظری  و در جلسات متفرقه دکتر تورج عقدایی ، دکتر فاطمه راکعی و استاد حسین منزوی خوشه چینی کرده اند. همچنین  کتابهای بزرگان شعر فارسی مثل سعدی ، حافظ ، اخوان و ..  راهنمای قلم و قدمش بوده است.

#آثارچاپی_اینترنتی :

*گردآوری  کتاب  فرصت_آفتابی ، گزیده آثار شعرای استان زنجان می باشد که در نشر نیکان کتاب و با حمایت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان در سال  1393 به چاپ رسیده. همچنین  کتاب ردپای_عشق، مجموع اشعار این شاعر بزرگوار است که هم اکنون در دست چاپ می باشد.

انجمن های_ادبی :
?آقای کلامی فرد از بدو تشکیل انجمن شعر و ادب استان زنجان، همکاری نزدیکی با آن نهاد داشته و بعدها با صلاحدید هیئات مدیره وقت، عنوان آن را بنام انجمن ادبی اشراق تغییر نام داده شد . در حال حاضر نیز با انجمن های ادبی فریاد ، اشراق، صراط ، قیزیل اوزن ، دانشگاهها و مراکز فرهنگی زنجان  همکاری تنگاتنگی دارد.

#تعریف_کوتاهی_ازشعر:
?ایشان  بهترین تعریف شعر را در بیان آقای دکتر شفیعی کدکنی یافته است که می گوید:
شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل می باشد که در زبان آهنگین شکل گرفته است.

در قالب نو

آيا تو ميداني ؟
چرا در انتهاي صبح ناپيدا
غريبي نيست دست ماهيان
را گرم بفشارد

چرا يك چشم
فانوسي در اين شب بر نيفروزد
كه مارا وارهاند از شب دريا

چرا برطبل مي كوبند؟
مگر اين دانه زنداني در خاك
هواي گل شدن دارد

تو ميداني ؟ تو ميداني !
كه قلب آينه تارو مكدر نيست
بيا تا چهره هان را بياراييم
نگاه پنجره در انتظار توست
بيا آغوش بگشا و …  بيا …    

                      منصور كلامي فرد

تضمين
 از غزل ارزشمند مقام معظم رهبري                                                               

دل در گره افتاده و من فاني خويشم                    
افتنده تر از اشكم وباراني خويشم
با موج بلا در شب طوفاني خويشم
” سر خوش زصبوي غم پنهاني خويشم
چون زلف تو سر گرم پريشاني  خويشم  “

شمشير  محن حمله كند گر ز پس و پيش
پروانه صفت هديه كنم بال و پر خويش
يا تير رقيبان  شكند اين دل پر ريش
” بر  بزم وصال تو  نگويم زكم و بيش
چون آينه خو كرده ي حيراني خويشم “

دل را به حضور صنم بتكده بردم
صهباي ازل بود كه در ميكده  خوردم
يار آمد و با خنده بكف داد چو دردم
” از شوق شكر خند لبش جان نسپردم
شرمنده ي جانان ، زگران جاني خويشم “

روزي كه گرفتم قدح ناب زدستي
فارغ شدم از دامگه عالم و هستي
گفتند برو حرمت ميخانه  شكستي
” يك چند پشيمان شدم از رندي و مستي
عمريست پشيمان زپشيماني خويشم “

از بطن حضيض آيم و يا اوج ثريا
“منصور” دمي گر بردم تا دل دريا
يا دست قضا مي كشدم سوي اهورا
“هرچند امين بسته ي دنيا نيم اما
دل بسته ي ياران خراساني خويشم “

            منصور كلامي فرد
ایام سفر مقام معظم رهبری به زنجان

???????
در قالب مثنوی

همپای آفتاب شدی ای بلوغ سبز
سبزینه از نگاه تو دارد فروغ سبز

تا در گلوی زخمی باران ترانه ای
در خشکسال باغ شهامت جوانه ای

مثل کویر تفته و سوزان التهاب
حتی به آب نیز نگفتی غم سراب

وقتی که ماه از لب تو آب خورده است
دریا به اوج همت تو رشک برده است
 
از بوسه گاه خنجر خورشید روی خاک
وز قطره قطره قطره ی خون گلوی خاک

از التهاب عشق و جنون زبان شعر
از داغ و دار دعبل و تا آسمان شعر
 
از شانه های زخمی شهر غریب ما
همراه باد خسته چنین آید این ندا:

من در حصار خویشتن خویش مانده ام
تصویری از نگاه به لبها نشانده ام

منصور کلامی فرد

ترکی
??????
گوزه لیم

قاشلارين طاقي ايدوبدور مني حيران گوزه ليم
كيپريگينله آتيسان قلبيمه پيكان گوزه ليم

آي گورن وقته سنون صورتيوي گيزلناجاق
گيزلنيرسن ندن اي چهره سي تابان گوزه ليم

بوقدرمحملوي تند آپاريب ناز ايلمه
اياقين آتا قاليب بو دل شان شان گوزه ليم

گلميسن هيچ دموسن اولكده بيمارون وار
بير باخيشلا اده سن درديمه درمان گوزه ليم

آيريليق غرق ايليوب كيپريكيمي گوز ياشينا
قويما دريادا ، بوقا عاشيقي هيجران گوزه ليم
 
تب عشقينده مني بير بيله يانديرماگيلان
گل طبيبانه، حضورونده ويريم جان گوزه ليم

بوكولر سرو دوشنده اودا ، مانند كمان
آتش عشقين ايدوب قديمي چوگان گوزه ليم

گولگيلن تاكي گلسانيده گولر آچيلا
گل گلستانيده اول گولره مهمان گوزه ليم

سالميشان چوخلاريني چولره يعقوب كيمي
منده باخگيلان اي يوسف كنعان گوزه ليم

   

مهتاب
خانه ويران مي شود در معبر سيلابها
عكس مي پوسد ميان چارچوب قابها
خوشه خوشه ماه مي ريزي به پاي آينه
آي و مارا هم ببر تا چشمه مهتابها
لاله ها روئيده در دل با عروج سبز تو
من ترا مي جويم اينك از حرير خوابها
در هياهوي زمان در يا به گل آلوده است
آي اقيانوس دلگيرم از اين مردابها
كاشتي خورشيد را در امتداد چشم ما
كاش ما هم دلكنيم  از سو سوي شب تابها

منصور كلامي فرد