هر آدمی فرشتهای دارد از بهشت
آن مادر است، سایهی امن ایزد سرشت
محرمترین حکایت دل در سکوت ما
چشمان او بخواند اسرار دل که خست
بیآنکه لب گشایم و گویم غم درون
او مینگرد به دل و آرام مینوشت
نامش ز مهر، صورتش از نور و آینه
آغوش او بهشت و نگاهش نسیم دشت
هر اشک من که ریخت به دامان پر امید
او درد را به بوسه و لبخند شست و شست
ای مادر عزیز، بهار دل بهمنم
در سایهات ز هر غم و اندوه باز رست
مادر، فرشتهای است که از لطف حق رسید
بیمثل و بینظیر، همان که دلش بهشت