فرخی سیستانی
فرخی سیستانی شاعر شيرين سخن و بلندآوازه و باريکانديش و سادهگوى اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم است.
مروری بر زندگی
ابوالحسن علی بن جولوغ سیستانی معروف به فرخی سیستانی از غلامان امیرخلف بانو آخرین امیر صفاری بود. علی بن جولوغ، از سر ناچاری شعری در قالب قصیده سرود و آن را « با کاروان حله» نام نهاد؛ و شعر را به عمید اسعد چغانی وزیر امیر صفاری تقدیم کرد. معروف است که روز بعد علی بن جولوغ قصیدهای به نام «داغگاه» ساخت و آن را برای امیر صفاری خواند. امیر صفاری، چهل کره اسب را به علی بن جولوغ هدیه کرد و او را از نزدیکان دربارش قرار داد.
علی بن جولوغ نیز با تخلص فرخی در دربار صفاریان، چغانیان و غزنویان شعر میگفت. محمود غزنوی او را به ملک الشعرایی دربار منصوب کرد. پس از مرگ محمود در سال ۴۲۱ هجری قمری، فرخی به دربار سلطان مسعود غزنوی روی آورد و تا پایان عمر به ستایش این امیر غزنوی مشغول بود.
روایت شدهاست که فرخی علاوه بر شاعری آوازی خوش داشت و در نواختن بربط مهارت داشت.
دیوان شعر فرخی شامل بیش از چند هزار بیت است که در قالبهای قصیده، غزل، قطعه، رباعی، ترکیب بند، و ترجیعبند سروده شدهاست.
از آن جا که بیشتر قصاید فرخی در دربار غزنویان سروده شده است؛ ستایشگری و وصف در آن بسیار زیاد است؛ هر چند در میان شعرهای فرخی اشعاری نیز هستند که نکات آموزنده اخلاقی را در بر دارند. فرخی در سال ۴۲۹ هجری قمری در سنین جوانی در غزنه درگذشت.
سبک و شیوه فرخی
در شيوهٔ شاعرى و سبک فرخى در سخنسرائى استاد بديعالزمان فروزانفر در کتاب سخن و سخنوران آورده است:
فرخى شاعرى است ظريف طبع و خوش بيان با لهجهٔ نرم و سبک ساده. در سخنپردازى مسلط و در تعبير مقتدر. داراى معانى و عبارات سهل و کلمات خوشآهنگ که بر ظرافت طبع و سماحت خاطر آن بهترين دليل است. ابيات آن به اندازهاى ساده و طبيعى و از هرگونه تعقيد و حشو برکنار است که گوئى اسلوب شعر و نظم مخصوص آن را از ياد برده و بهجاى اينکه شعر بگويد محاوره کرده و صحبت داشته است ولى پس از اندک تأمل و توجه مى توان دانست که فرخى در آن ابيات شيرين و روان نظم شعرى و اسلوب نظمى را تمام و کمال بهکار برده و در اعمال قوانين بلاغت خوددارى نکرده و فقط توانائى خاطر و روانى قريحت او است که نظم را با همه دقت در صورت محاوره نمايش مىدهد.