فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

ای ز روی تــو آفـتــاب خــجــلوز لـبــت آب زنـدگـی حــاصــلعـاشـقـان را خـیـال عـارض تـودر شـب تــیـره نـور دیـده و دلزانکه روی تـو را ز غـایت لطـفبرگ…

ای ز روی تــو آفـتــاب خــجــلوز لـبــت آب زنـدگـی حــاصــل
عـاشـقـان را خـیـال عـارض تـودر شـب تــیـره نـور دیـده و دل
زانکه روی تـو را ز غـایت لطـفبرگ گل شرمسار و لاله خجل
ز آرزوی قـد تــو ســرو سـهـیخشک بـر جای مانده پا در گل
ای لـبــت را اسـیـر آب حــیـاتوی رخـت را غلام شـمع چـگل
از بــرای کــمـنـد گــیـســویـترشـتـه جـان عاشقان مگسـل
رمـقـی بــود بــاقـی از جــانـمکـه تـو ناگه بـدو شـدی واصـل
وای اگر خـاطـرت بـه جـانب مالـحـظـه ای دیرتـر شـدی مـایل
اتفاقی عجب: عراقی و وصل!زانکـه آشـفـتـه گـم کـند مـنزل

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج