آخرین شعر :
هرکه او بی بهره تر از عشق و دین و فلسفه است
هرکه حق ٌ واقعی اش شستشوی ملحفه است
آن که تیزی بر سرش خورده به پشت مرزها
آن که رزق و روزیش بوده زلای درزها
بی سواد ، و آمده از زیر بوته ، پشت کوه
خُلق و رفتارش ز اوباشان رذل و پرستوه
با نوک چاقو گرفته خِفت و پول خَلق را
رانتخواری کرده پیشه در فلان و دلق را
مختصر ذوقی بدزدیده به ناحق ، ناروا
کاین منم طاووس علٌیین شده گو مرحبا
کرده سرقت بس ز دیوان ها به وقت انقلاب
در کپی کردن و دزدی خانه ها کرده خراب
گشته شاعر !!! نه فقط بلکه رئیس الشاعر ان
خود به خود داده لقب چون بدترین بارگران
ساخته سایتی ز شعر و انجمن تا بیشِ پیش
بر دروغین آبروی خود بیفزاید و ریش
این کَلَک ضدٌ ادب ، ناشاعر و دزدِ سراست
واندر این شاعر نمائی یک نماد ماجراست