می اید می اید مثل بهار از همه سو می اید دیوار یا سیم خاردار نمی داند می اید از پای و پویه باز نمی ماند آه بگذار من چو قطره ی بارانی باشم در این کویر ک…
می اید می اید مثل بهار از همه سو می اید دیوار یا سیم خاردار نمی داند می اید از پای و پویه باز نمی ماند آه بگذار من چو قطره ی بارانی باشم در این کویر که خاک را به مقدم او مژده می دهد یا حنجره ی چکاوک خردی که ماه دی از پونه ی بهار سخن می گوید وقتی کزان گلوله ی سربی با قطره قطره قطره ی خونش موسیقی مکرر و یکریز برف را ترجیعی ارغوانی می بخشد
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج