فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٧٨٠: عشوه دادستی که من در بی وفایی نیستم

عشوه دادستی که من در بی وفایی نیستمبس کن آخر بس کن آخر روستایی نیستمچون جدا کردی بـه خنجر عاشقان را بـند بـندچـون مرا گویی کـه دربـند جـدایی نیسـتـممـ…

عشوه دادستی که من در بی وفایی نیستمبس کن آخر بس کن آخر روستایی نیستم
چون جدا کردی بـه خنجر عاشقان را بـند بـندچـون مرا گویی کـه دربـند جـدایی نیسـتـم
مـن یکـی کـوهـم ز آهـن در مـیان عـاشـقـانمـن ز هر بـادی نگـردم من هوایی نیسـتـم
مـن چـو آب و روغـنم هرگـز نیامـیزم بـه کـسزانک من جـان غریبـم این سرایی نیسـتـم
ای در انـدیشـه فـرورفـتـه کـه آوه چـون کـنـمخود بـگو من کدخـدایم من خدایی نیستـم
مـن نـگـویم چـون کـنـم دریا مـرا تـا چـون بـردغرقه ام در بـحـر و دربـند سـقایی نیسـتـم
در غـم آنـم کـه او خـود را نـمـاید بـی حـجـابهیچ اندربـند خـویش و خـودنمایی نیسـتـم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج