فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٥٦٤: ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام

ای عاشـقان ای عاشـقان پـیمانه را گم کرده امزان مـی کـه در پـیمـانه ها انـدرنـگـنـجـد خـورده اممستـم ز خمر من لدن رو محـتـسب را غمز کنمـر مـحـتــسـب را…

ای عاشـقان ای عاشـقان پـیمانه را گم کرده امزان مـی کـه در پـیمـانه ها انـدرنـگـنـجـد خـورده ام
مستـم ز خمر من لدن رو محـتـسب را غمز کنمـر مـحـتــسـب را و تــو را هـم چـاشـنـی آورده ام
ای پـادشـاه صـادقـان چـون من منافـق دیده ایبــا زنــدگــانــت زنــده ام بــا مــردگــانــت مــرده ام
بـا دلبـران و گلرخـان چـون گلبـنان بـشـکفتـه امبـا منکـران دی صـفـت همچـون خـزان افـسـرده ام
ای نان طلب در من نگر والله که مستم بی خبرمن گـرد خـنبـی گشـتـه ام من شـیره افـشـرده ام
مسـتـم ولـی از روی او غـرقـم ولی در جـوی اواز قــنـد و از گــلـزار او چــون گـلـشــکــر پــرورده ام
روزی کـه عـکـس روی او بــر روی زرد مـن فـتـدمـاهـی شـوم رومـی رخـی گـر زنـگـی نـوبــرده ام
در جـام مـی آویخـتـم انـدیشـه را خـون ریخـتـمبـــا یـــار خـــود آمـــیــخـــتـــم زیــرا درون پـــرده ام
آویخـتـم انـدیشـه را کـانـدیشـه هشـیاری کـنـدز انـدیشـه بـیزاری کـنـم ز انـدیشـه هـا پـژمـرده ام
دوران کـنون دوران مـن گـردون کـنون حـیران مندر لــامـکــان ســیـران مـن فــرمـان ز قــان آورده ام
در جـسـم من جـانی دگر در جـان من قانی دگربـــا آن مــن آنــی دگــر زیــرا بــه آن پــی بـــرده ام
گر گویدم بـی گـاه شـد رو رو کـه وقـت راه شـدگویم که این با زنده گو من جان به حق بسپرده ام
خامش که بـلبل بـاز را گفتا چه خامش کرده ایگفتـا خـموشـی را مبـین در صـید شـه صـدمرده ام

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج