فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤٤٤: گر لب او شکند نرخ شکر می رسدش

گـر لـب او شـکـند نرخ شـکـر می رسـدشور رخش طعنه زند بـر گل تـر می رسدشگر فلک سـجـده بـرد بـر در او می سـزدشور سـتـاند گرو از قـرص قمر می رسـدشور شه عق…

گـر لـب او شـکـند نرخ شـکـر می رسـدشور رخش طعنه زند بـر گل تـر می رسدش
گر فلک سـجـده بـرد بـر در او می سـزدشور سـتـاند گرو از قـرص قمر می رسـدش
ور شه عقل که عالم همگی چـاکر اوسـتجـهت خـدمت او بـست کمر می رسدش
شاه خورشید که بر زنگی شب تیغ کشیدگر پـی هیبـتـش افکند سپـر می رسدش
گــر عــطـــارد ز پـــی دایــره و نــقــطـــه اوهمچو پرگار دوانست به سر می رسدش
آن جـمـالـی کـه فـرشـتـه نـبــود مـحـرم اوگـر نـدارد سـر دیـدار بـشـر مـی رسـدش
کـار و بـار مـلـکـانـی کـه زبـردسـت شـدنـدنـکـنـد ور بــکـنـد زیـر و زبــر مـی رسـدش
می شـمردم من از این نوع شـنودم ز فلککـه از این ها بـگذر چـیز دگر می رسـدش

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج