فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤٢: خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم

خـرما نتـوان خوردن ازین خـار که کشتـیمدیبـا نتـوان کردن ازین پـشم که رشـتـیمبـر حـرف معـاصـی خـط عذری نکشـیدیمپـهـلـوی کـبـائر حـسـنـاتـی نـنـوشـتـیـم…

خـرما نتـوان خوردن ازین خـار که کشتـیمدیبـا نتـوان کردن ازین پـشم که رشـتـیم
بـر حـرف معـاصـی خـط عذری نکشـیدیمپـهـلـوی کـبـائر حـسـنـاتـی نـنـوشـتـیـم
ما کـشـتـه نفـسـیم و بـس آوخ که بـرآیداز ما بـه قیامت که چـرا نفـس نکشـتـیم
افسوس بـرین عمر گرانمایه که بـگذشتما از سـر تـقـصـیر و خـطـا درنگـذشـتـیم
دنیا کـه درو مرد خـدا گل نسـرشـتـسـتنامرد که ماییم چـرا چـرا دل بـسرشتـیم
ایشـان چـو مـلـخ در پـس زانـوی ریـاضـتما مور میان بـستـه دوان بـر در و دشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزندما شـب شد و روز آمد و بـیدار نگشتـیم
وامـانـدگـی انـدر پــس دیـوار طــبــیـعــتحـیفـسـت دریغـا که در صـلح بـهشـتـیم
چون مرغ بـرین کنگره تا کی بـتوان خواندیک روز نگه کن که بـرین کنگره خشتـیم
ما را عجب ار پـشت و پـناهی بـود آن روزکامروز کسی را نه پـناهیم و نه پـشتـیم
کـر خـواجـه شـفـاعـت نکـنـد روز قـیامـتشـاید که ز مشـاطه نرنجـیم که زشتـیم
بـاشـد کـه عـنـایت بـرسـد ورنـه مـپـنـداربـا این عـمـل دوزخـیان کـاهل بـهشـتـیم
سـعـدی مـگـر از خـرمـن اقـبــال بــزرگـانیک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج