در قمار عشق آخـر، بـاخـتـم دل و دین راوازدم در این بـازی، عـقـل مصـلـحـت بـین رافصل نوبهار آمد، جام جم چه می جوییاز مـی کـهـن پــرکـن، کـاسـه سـفـالـی…
در قمار عشق آخـر، بـاخـتـم دل و دین را | وازدم در این بـازی، عـقـل مصـلـحـت بـین را |
فصل نوبهار آمد، جام جم چه می جویی | از مـی کـهـن پــرکـن، کـاسـه سـفـالـیـن را |
آن که در نظر بـازی ، عیب کوه کن کردی | کاش یک نظر دیدی، عشوه های شیرین را |
بـاد غـیـرت آتـش زد، در سـرای عـطـاران | تا بـه چهره افشاندی، چین زلف مشکین را |
گر ز قد رخـسـارت، مژده ای بـه بـاغ آرند | بـاغبـان بـسـوزاند، شـاخ سـرو و نسـرین را |
چـون ز تـاب مـی رویـت از عـرق بـیـالـاید | آسـمـان بــپــوشـانـد، روی مـاه و پــرویـن را |
در کمال خـرسند، نیش غم تـوان خوردن | گر بـه خـنده بـگشایی آن دو لعل نوشین را |
گـر تـو پـرده از صـورت، بــرکـنـار بـگـذاری | از میانه بـر چـینی، نقـش چـین و ماچـین را |
دفـتــر فـروغـی شـد پــر ز عـنـبــر ســارا | تــا بــه رخ رقـم کـردی خــط عـنـبــرآگـیـن را |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج