فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢: به نظر بازی از آن تنگ شکر ساخته ام

بـه نظر بـازی از آن تـنگ شکر سـاخـتـه امبـه همین رشـتـه ز دریای گهر سـاخـتـه امزیـر یـک پـیـرهـنـم در هـمـه جـا بـا یوسـفمن که زان یار گرامی بـه خـبـر…

بـه نظر بـازی از آن تـنگ شکر سـاخـتـه امبـه همین رشـتـه ز دریای گهر سـاخـتـه ام
زیـر یـک پـیـرهـنـم در هـمـه جـا بـا یوسـفمن که زان یار گرامی بـه خـبـر سـاخـتـه ام
چـون بـه آسانی از آن نخل کنم قطع امید؟دهـنـی تــلـخ بــه امـیـد ثـمـر سـاخـتــه ام
شـعله عشـق محـال اسـت بـه من پـردازدجــگـر سـوخــتــه را دام شـرر سـاخـتــه ام
دل سودایی من روشن از آن است که منهمچو شمع از تن خود زاد سفر ساخته ام
نیسـت ممکـن که دری بـر رخ من نگشـایداین کلیدی که من از آه سحـر سـاخـتـه ایم
خـاکسـاری ز شکایت دهنم دوخـتـه استنقـش پـایم کـه بـه هر راهگذر سـاخـتـه ام
نـاامـیـد از شـب انـدوه مـبــاشـیـد کـه مـنبــارهـا از نـفـس سـوخـتـه پــر سـاخـتـه ام
زهر اگـر در قـدحـم همنفـسـان ریخـتـه اندبـه سبـکدستـی تـسلیم شکر ساخـتـه ام
مـنـم آن لـالـه کـه از نـعـمـت الـوان جـهـانبــا دل سـوخـتـه و خـون جـگـر سـاخـتـه ام
مـنـم آن مـوج سـبـکـسـیر کـه از بـیخـبـریهر نـفـس دام تـمـاشـای دگـر سـاخـتـه ام
موی بـر پـیکـر من حـلقـه زنار شـده اسـتدست خـود تـا بـه میان تـو کمر ساخـتـه ام
زان ربــایـنــد ز هــم جــوهــریــانــم صــائبکه بـه یک قطره ز دریا چـو گهر ساخـتـه ام

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج