سر بـرآور ای حریف و روی من بـین همچو زرجـان سـپـر کـردم ولیکـن تـیر کـم زن بـر سـپـراین جگر از تیرها شد همچو پشت خارپشترحـم کردی عشق تـو گر عشق را بـو…
سر بـرآور ای حریف و روی من بـین همچو زر | جـان سـپـر کـردم ولیکـن تـیر کـم زن بـر سـپـر |
این جگر از تیرها شد همچو پشت خارپشت | رحـم کردی عشق تـو گر عشق را بـودی جـگر |
من رها کـردم جـگر را هرچ خـواهد گو بـشـو | بـر دهـانـم زن اگـر مـن زین سـخـن گـویم دگـر |
بـنده سـاقـی عـشـقـم مسـت آن دردی درد | گوشه ای سرمست خفتم فارغم از خیر و شر |
گر بـیاید غـم بـگویم آنک غم می خـورد رفت | رو بــه بـــازار و ربـــابــی از بـــرای مــن بـــخــر |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج