فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 16 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢١: شد وقت مرگ نوش لبی هم نشین مرا

شـد وقت مرگ نوش لبـی هم نشین مراعـمـر دوبـاره شـد نـفـس واپـسـین مـرابـا صد هزار حـسـرت از آن کو گذشـتـه اموا حــســرتــا اگـر بــگـذارد چــنـیـن مـرا…

شـد وقت مرگ نوش لبـی هم نشین مراعـمـر دوبـاره شـد نـفـس واپـسـین مـرا
بـا صد هزار حـسـرت از آن کو گذشـتـه اموا حــســرتــا اگـر بــگـذارد چــنـیـن مـرا
چـون بـرکنم ز سـینه سیمین دوسـت دلکــه ایـزد نـداده اســت دل آهـنـیـن مـرا
گفتم به چشم عقل نیفتم به چاه عشقبـسـتـی نظـر ز نرگس سـحـر آفرین مرا
در وعده گاه وصل تـو جـانم بـه لب رسـیدامید مهر دادی و کـشـتـی بـه کـین مـرا
زان گه کـه بـا دو زلف تـو الفـت گرفـت دلآســوده کـردی از غــم دنـیـا و دیـن مـرا
بـا آن کـه آب دیده ام از سـر گـذشـت بـازخـاک در تـو پـاک نگـشـت از جـبـین مرا
نازم خـیال خـاتـم لـعـلـت کـه همچـو جـمآفــاق را کــشــیـد بــه زیـر نـگــیـن مــرا
داد آگـــهــی ز خـــاصـــیــت آب زنــدگــیزهری که ریخت عشق تو در انگبین مرا
گـشـتـم نشـان سـخـت کـمـانی فـروغـیایا رب مـبـاد چـشـم فـلـک در کـمین مرا

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج