فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 16 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢٠: یاد آن عهد که در بحر سفر می کردم

یـاد آن عـهـد کـه در بــحــر ســفـر مـی کـردمکـمر سـعـی خـود از موج خـطـر می کـردمچون صدف قطره اشکی که بـه من می دادندمی زدم بـر لب خـود مهر و گهر می …

یـاد آن عـهـد کـه در بــحــر ســفـر مـی کـردمکـمر سـعـی خـود از موج خـطـر می کـردم
چون صدف قطره اشکی که بـه من می دادندمی زدم بـر لب خـود مهر و گهر می کـردم
یک جـهان سـوخـتـه دل می شـد اگر مهمانمبــه دم گــرم چــراغ هـمـه بــر مـی کــردم
گر دو صـد قافله مخـمور بـه من بـر می خـوردسـر خـوش از میکده خـون جـگر می کردم
از چــمــن مــحــو جـــمــال چــمــن آرا بـــودمچـشـم پـوشـیده ز فـردوس گذر می کردم
مـی گـرفـتــنـد بــتــان گـوش خـود از افـغـانـمدر دل ســنـگ بــه فــریـاد اثــر مـی کــردم
گـــر چـــه دنــبـــالــه رو قـــافـــلــه دل بـــودمخـفـتـگان را بـه سـر پـای خـبـر می کـردم
ز آشـنـایـی بـی طـلـسـم ره و رسـم افـتـادممـن کـه از مـعـنی بـیگـانه حـذر می کـردم
ای خوش آن عهد که در مصر وجود از مستییوسـفـی بـود بـه هر جـای نظـر می کردم
این کـه عـمرم همه در مرحـلـه پـیمایی رفـتکاش یک بار هم از خویش سفر می کردم
یـاد عـهـدی کـه بــه اکـسـیـر قـنـاعـت صـائبزهر اگر قـسـمت من بـود شـکـر می کردم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج