قــطــع امـیـد ز هـجــران و وصــالـش کــردمسیر چشمانه قناعت به خیالش کردمپشت دستم هدف زخم ندامت شده استکه چـرا دست در آغوش خـیالش کردممــرغ تــصــویـر…
قــطــع امـیـد ز هـجــران و وصــالـش کــردم | سیر چشمانه قناعت به خیالش کردم |
پشت دستم هدف زخم ندامت شده است | که چـرا دست در آغوش خـیالش کردم |
مــرغ تــصــویـر در آرامـگــهـم گــر جــنـبــیـد | نـامـه شـوق تـرا شـهپـر بـالـش کـردم |
سـرو اگر کرد بـه شـمشـاد تـو بـی اندامی | بـه یک آه چـمن افـروز خـلـالـش کـردم |
در شـب تــار پــی دزد دویـدن جـهـل اسـت | دل اگـر بـرد ز من زلف، حـلـالش کـردم |
سـرو اگـر بـر سـر من سـایه رحـمت افـکـند | من هم از نسـبـت قد تـو نهالش کردم |
قـفـل تــبــخــال زدم بــر دهـن خــود صـائب | قـطـع امـیـد ز خـضـر و ز زلـالـش کـردم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج