ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بـر بـام ماانــا فـــتـــحـــنــا الـــصـــلـــا بـــازآ ز بـــام از در درآای بـحـر پـرمرجـان من والله سـبـک شـد جـان من…
ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بـر بـام ما | انــا فـــتـــحـــنــا الـــصـــلـــا بـــازآ ز بـــام از در درآ |
ای بـحـر پـرمرجـان من والله سـبـک شـد جـان من | ایـن جــان ســرگــردان مـن از گـردش ایـن آســیـا |
ای سـاربــان بــا قـافـلـه مـگـذر مـرو زیـن مـرحـلـه | اشـتـر بـخـوابـان هین هله نه از بـهر من بـهر خـدا |
نی نی بـرو مـجـنون بـرو خـوش در میان خـون بـرو | از چون مگو بی چون برو زیرا که جان را نیست جا |
گـر قـالبـت در خـاک شـد جـان تـو بـر افـلـاک شـد | گـر خـرقـه تــو چــاک شـد جــان تــو را نـبــود فـنـا |
از سـر دل بـیـرون نـه ای بــنـمـای رو کـایـیـنـه ای | چـون عشق را سـرفتـنه ای پـیش تـو آید فتـنه ها |
گویی مرا چون می روی گستـاخ و افزون می روی | بـنگـر کـه در خـون مـی روی آخـر نگـویی تـا کـجـا |
گفـتـم کز آتـش های دل بـر روی مفـرش های دل | می غـلـط در سـودای دل تـا بـحـر یفـعـل ما یشـا |
هر دم رسولی می رسد جان را گریبان می کشد | بـر دل خـیالـی مـی دود یعـنـی بـه اصـل خـود بـیا |
دل از جـهان رنگ و بـو گشتـه گریزان سـو بـه سـو | نـعــره زنـان کـان اصــل کـو جــامـه دران انـدر وفــا |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج