فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ١٧: چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را

چـه کـنـد بـنـده کـه گـردن نـنهد فـرمـان راچـه کند گوی که عـاجـز نشـود چـوگان راســروبــالــای کــمــان ابــرو اگــر تــیـر زنـدعـاشـق آنسـت که بـر دی…

چـه کـنـد بـنـده کـه گـردن نـنهد فـرمـان راچـه کند گوی که عـاجـز نشـود چـوگان را
ســروبــالــای کــمــان ابــرو اگــر تــیـر زنـدعـاشـق آنسـت که بـر دیده نهد پـیکان را
دست من گیر که بیچارگی از حد بگذشتسـر مـن دار کـه در پـای تـو ریـزم جـان را
کاشکی پـرده بـرافتـادی از آن منظر حسنتـا هـمـه خـلـق بــبـیـنـنـد نـگـارسـتـان را
همـه را دیده در اوصـاف تـو حـیران مـانـدیتــا دگــر عــیـب نـگــویـنـد مـن حــیـران را
لیکن آن نقش که در روی تـو من می بـینمهـمـه را دیده نـبـاشـد کـه بـبـینـنـد آن را
چـشـم گریان مرا حـال بـگفتـم بـه طـبـیبگـفـت یک بـار بـبـوس آن دهن خـنـدان را
گـفـتـم آیـا کـه در این درد بـخـواهـم مـردنکه محالست که حاصل کنم این درمان را
پنجه بـا ساعد سیمین نه بـه عقل افکندمغـایت جـهل بـود مـشـت زدن سـنـدان را
سـعدی از سـرزنش خـلق نتـرسـد هیهاتغـرقـه در نیل چـه انـدیشـه کـند بـاران را
ســر بــنــه گــر ســر مــیــدان ارادت دارینـاگـزیرسـت کـه گـویی بـود این مـیدان را

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج