فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 16 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ١٤: بیخودی داشت ز فکر دو جهان آزادم

بـیـخـودی داشـت ز فـکـر دو جـهـان آزادمتا به هوش آمدم از عرش به فرش افتادمپـای من بـر سر گنج است چو دیوار یتـیمدسـت خـود بـوسـه زند هر که کند آبـادمسف…

بـیـخـودی داشـت ز فـکـر دو جـهـان آزادمتا به هوش آمدم از عرش به فرش افتادم
پـای من بـر سر گنج است چو دیوار یتـیمدسـت خـود بـوسـه زند هر که کند آبـادم
سفر بیخودیم پا بـه رکاب است، کجاستبـاد دستی که بـه یک جرعه کند امدادم؟
کـار من در گـره از پـرهنری افـتـاده اسـتدارد از جــوهـر خــود مـو قــلــم فــولــادم
بــاد یـارب ز ســعـادت هـمـه روزش نـوروزهـر کـه در عـیـد نـیـایـد بـه مـبــارکـبـادم!
نـــالـــه مـــرغ گـــرفـــتــــار اثـــرهـــا داردخــواهـد افــتــاد بــه دام دگــران صــیـادم
خــانـه آیـنـه را تــنـگ کــنـد بــر شــیـریـنبـیسـتـونـی کـه مـصـور شـود از فـرهـادم
مـنـهم آن گـوهر شـهوار کـه از غـلـطـانیاز کـنـار صــدف چــرخ بــه خــاک افـتــادم
شـب آبـسـتـن امـیـد شـد آن روز عـقـیـمکـه مـن از مـادر سـنـگـیـن دل دوران زادم
بـه چـه امید دهم دامـن فـریاد از دسـت؟من که فـریاد رسـی نیسـت بـجـز فـریادم
نیست آن مصرع برجسته خدنگش صائبکـــه اگـــر بــــال بــــرآرد، بـــرود از یـــادم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج