هـر آن نـوی کـه رسـد سـوی تـو قـدیـد شـودچـو آب پـاک کـه در تـن رود پـلید شـودز شـیـر دیـو مـزیـدی مـزیـد تـو هـم از اوسـتکـه بـایزیـد از این شـیـردان…
هـر آن نـوی کـه رسـد سـوی تـو قـدیـد شـود | چـو آب پـاک کـه در تـن رود پـلید شـود |
ز شـیـر دیـو مـزیـدی مـزیـد تـو هـم از اوسـت | کـه بـایزیـد از این شـیـردان یزیـد شـود |
مــریــد خــوانــد خــداونــد دیــو وســوســه را | که هر که خورد دم او چو او مرید شود |
چو مشرقست و چو مغرب مثال این دو جهان | بـدین قریب شـود مرد زان بـعـید شـود |
هر آن دلی که بـشورید و قی شدش آن شیر | ز شورش و قی آن شیر بـوسعید شود |
هـر آنـک صـدر رهـا کـرد و خــاک ایـن در شـد | هـزار قـفـل گـران را دلـش کـلـید شـود |
تـرش تـرش تـو بـه خـسرو مگو که شیرین کو | پـدیـد آیـد چـون خـواجـه نـاپـدیـد شـود |
چـو غوره رست ز خـامی خـویش شد شیرین | چـو ماه روزه بـه پـایان رسید عید شود |
خــمــوش آیـنــه مــنــمــای در ولــایــت زنــگ | نما بـه قـیصـر رومش که تـا مرید شـود |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج