زیتونِ زخم خورده به خونِ جگر نوشت
باید به باغ غزّه نهالِ گلوله کِشت
تا اسلحه درو شود از کشت زارها
مرهَم شود به داغ دلِ بی شمارها
این انتفاضه است که می خوانَدَت کنون
بشتاب بر دیار فلسطین دیار خون
معراج گاهِ خَتم رُسُل ، قدسِ استوار
قلبش شکسته از ستم و زخم بیشمار
موسی خجِل شده است ز خونخواری یهود
آزُرده قلب عیسی و داوود و نوح و هود
با انقلاب سنگ عدو را نشانه گیر
با خصم دون بجنگ ازو آشیانه گیر
بشکسته گر چه قلب یتیمان بی پدر
با داغ هر صنوبر زخمی بدون سر
صهیون کِشد اگر چه زکین خنجرِ شَرَر!
آخر نصیب دولت عشق است این ظَفر
اسلام دین رحمت و دین شرافتست
قرآن کتاب حقّ و کلید هدایتست
تابنده باد بر دو جهان نور احمدی
پاینده دین حق و شکوه محمّدی
منصور کلامی فرد