چـو این پـیغـامها در گوش کردمبـکلی ترک عقل و هوش کردمز شوقش آتشی در جانم افتاددلم دریای خون از دیده بگشادولـی مـیـداد هـردم دل گــوائیکـه بــا او زود …
چـو این پـیغـامها در گوش کردم | بـکلی ترک عقل و هوش کردم |
ز شوقش آتشی در جانم افتاد | دلم دریای خون از دیده بگشاد |
ولـی مـیـداد هـردم دل گــوائی | کـه بــا او زود یـابــم آشــنـائی |
دو روزی گـر دلی خـرم نبـاشـد | چو دولت یار بـاشد غم نبـاشد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج