پشت این کوه بلند لب دریای کبود دختری بود که من سخت می خواستمش و تو گویی که گالی آفریده شده بود که منش دوست بدارم پرشور و مرا دوست بدارد شیرین و شما می…
پشت این کوه بلند لب دریای کبود دختری بود که من سخت می خواستمش و تو گویی که گالی آفریده شده بود که منش دوست بدارم پرشور و مرا دوست بدارد شیرین و شما می دانید آه ای اخترکان خاموش که چه خوش دل بودیم من و او مست شکر خواب امید و چه خوشبختی پاک در نگاه من و او می خندید وینک ای دخترکان غماز گر نه لالید و نه گنگ بگشایید زبان و بگویید که از یک بهتان چون شد این چشمه غبار آلوده و میان من و او اینک این دشت بزرگ اینک این راه دراز اینک این کوه بلند
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج