فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

دلی دارم در او دردی و داغی

دلـــی دارم در او دردی و داغـــیکه یکـدم نیسـتـش از غـم فـراغـیبـه هـر دل از دلـم سـوزی بـگـیردبـسـوزد چـون چـراغـی از چـراغـیازیـن شــکـرلـبــان شـمـ…

دلـــی دارم در او دردی و داغـــیکه یکـدم نیسـتـش از غـم فـراغـی
بـه هـر دل از دلـم سـوزی بـگـیردبـسـوزد چـون چـراغـی از چـراغـی
ازیـن شــکـرلـبــان شـمـع صـورتبـه بـازی سوخـتـند هر طرف لاغی
شـکـافـندم جـگر، وز غـمزه گویندجــراحــت را بــبـــایــد کــرد داغــی
کم از نظاره ای، باری که هستتدمـیـد سـبــزه ای بــر گـرد بــاغـی
رقـیـب روسـیـه را کـن ز خـود دورخــوی بــلـبــل نـیـرزد خــوی زاغـی
بــریـزد آب خــســرو چــون نـریـزدکه گل حیف است در چنگ کلاغی

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج