فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 اردیبهشت 1403

در زمین دیر زمانی است زمینگیر شدم

 

در زمین دیر زمانی است  زمینگیر شدم
 آسیابان فلک گفت که من پیر شدم

زندگی سهم من از مرحله ی عشق نبود
بس که غم خوردم از این سفره ی غم سیر شدم

تیر جادوی نگاهی به نگاهی افتاد
 لا جرم ، آمدم و حاصل این تیر شدم

روزگاریست در اندیشه ی خود غوطه ورم
آمدم حیف که بازیچه ی تقدیر شدم
 
کودکی بودم و وابسته به مهر مادر
روزگاریست که من طعمه ی تغییر شدم

سالها مثل کتابی که سراسر درد است
در غم و درد فرو ماندم وتفسیر شدم

 شاعر: فرهاد مرادی

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر