فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

شبـی دود خلق آتـشی بـرفروختشـنیدم کـه بـغـداد نیمی بـسـوخـتیکی شکر گفت اندران خـاک و دودکـــه دکـــان مــا را گـــزنــدی نــبـــودجـهاندیده ای گفتـش ا…

شبـی دود خلق آتـشی بـرفروختشـنیدم کـه بـغـداد نیمی بـسـوخـت
یکی شکر گفت اندران خـاک و دودکـــه دکـــان مــا را گـــزنــدی نــبـــود
جـهاندیده ای گفتـش ای بـوالهوستـو را خود غم خویشتـن بـود و بـس؟
پـسندی که شهری بـسوزد بـه ناروگــرچــه ســرایــت بــود بــر کــنــار؟
بـجـز سـنگـدل نـاکـنـد مـعـده تـنگچو بیند کسان بر شکم بسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون می خوردچـو بـیند که درویش خون می خورد؟
مـگـو تــنـدرسـت اسـت رنـجــوردارکـه مـی پــیـچـد از غـصـه رنـجــوروار
تـنکـدل چـو یاران بـه مـنـزل رسـنـدنـخـسـبـد کـه وامـانـدگـان از پـسـنـد
دل پــادشــاهــان شــود بـــارکــشچــو بــیـنـنـد در گــل خــر خــارکــش
اگر در سـرای سـعادت کس اسـتز گفتـار سعدیش حـرفی بـس است
همینت بـسـنده سـت اگر بـشنویکــه گـر خــار کــاری ســمـن نـدروی

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج