پیمانه های برگ نیلوفران قدسی پر شد مستان یک یک از پای اوفتادند اما یکی از ایشان با سایه اش هنوز در حذبه ی سماع است در نور سرخ کژتاب دو خط : سیاه و سرب…
پیمانه های برگ نیلوفران قدسی پر شد مستان یک یک از پای اوفتادند اما یکی از ایشان با سایه اش هنوز در حذبه ی سماع است در نور سرخ کژتاب دو خط : سیاه و سربی بر سطح ارغوانی آرام می گذشت پرواز محو زاغچه ای با کبوتری شاید به سوی نور و شاید به سوی خواب بر برکه ی غروب نشستن و اضطراب بودن را دیدن در پیچ و تاب سایه ی نیلوفری بر آب
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج