فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 اردیبهشت 1403

ای چشم های خیره در آرزوی دیدار

 

ای چشم های خیره در آرزوی دیدار
دیریست مانده بر جای ته کامهای سیگار

اما هنوز در دور حتی سراب هم نیست
تا لحظه ای بیابم آرامشی از این کار

ماندم دوباره خیره  در راه تا بیاید
روز و شبم یکی شد در سرزمین اسرار

ابر سیاه زخمی غرید بر سر من
برخیز ای شکسته ، ای مانده در غم یار

ماندم دو باره مثل دیروزهای امروز
تا بشکنم دوباره آئینه مثل هر بار

ای کاش رفته بودی از آسمان ذهنم
دیری است مانده ام من در آرزوی دیدار
 
گل کردی و همیشه در ذهن من شکفتی
برگرد تا همیشه غم را زشانه بردار

 شاعر: فرهاد مرادی

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر