فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 اردیبهشت 1403

ای عشق دیر آمدی

هنگام ناشناس دلی دارم بگو ، بگو چه کنم ؟ پرهیز عاشقی نکند پروای آبرو چه کنم ؟ این ساز پر شکایت من یک لحظه بی زبان نشود ای خفتگان ، درین دل شب ، با نال…

هنگام ناشناس دلی
دارم بگو ، بگو چه کنم ؟
پرهیز عاشقی نکند
پروای آبرو چه کنم ؟
این ساز پر شکایت من
یک لحظه بی زبان نشود
ای خفتگان ، درین دل شب ، با ناله های او چه کنم ؟
گوید که وقت دیدن او دست تو باد و دامن او
گویم که می کشد ز کفم
با آن ستیزه جو چه کنم ؟
گرید چنین خموش ممان
از عمق جان برآر فغان
گویم که گوش کرده گران
بیهوده های و هو چه کنم ؟
جوشیده و گذشته ز سر
صهبای این سبو ، چه کنم ؟
معشوق کور باطن من
پروای رنجشم نکند
من نرم تر ز برگ گلم
با این درشت خو چه کنم ؟
ای عشق ، دیر آمده ای
از فقر خویشتن خجلم
در خانه نیست ما حضری
بیهوده جست و جو چه کنم ؟

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج