فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 اردیبهشت 1403

از خانه دشمن خاست دل، فریاد کردن چون توان؟

از خـانه دشمن خـاسـت دل، فریاد کردن چـون تـوان؟بی صبـرم از بی خان و مان، بر بـاد کردن چون توان؟ای دوسـت، چـنـدیـن غـم مـخـور بــهـر خـرابــی دلـمتــا …

از خـانه دشمن خـاسـت دل، فریاد کردن چـون تـوان؟بی صبـرم از بی خان و مان، بر بـاد کردن چون توان؟
ای دوسـت، چـنـدیـن غـم مـخـور بــهـر خـرابــی دلـمتــا دولــت خــوبــان بــود، آبــاد کــردن چــون تــوان؟
هـر چـنـد کـوشـیـدم بـه جـان دل بــازمـانـدن از بـتـانشـاگرد ما زد دوسـت را، اسـتـاد کـردن چـون تـوان؟
گـفـتـم «دلم آزاد کـن » گـفـتـا «بـه بـازی بـسـتـدم »زیـنـســان گـران داده بــهـا، آزاد کـردن چــون تــوان؟
غمزه زنان آن شـوخ و من خـاموش و حـیران در رهشسلطان چو خود خنجر کشد، فریاد کردن چون توان؟
گفتـی که از جـان یاد کن، از من چه حیران مانده ای؟آنجـا که حـاضـر تـو شـوی، در یاد کـردن چـون تـوان؟
هجران کشیده تیغ کین، تو، سست پیمان، دل دهیبـر اعـتـماد چـون تـویی، دل شـاد کردن چـون تـوان؟
من خـودکشـم جـورت، ولی تـو خـود بـگویی بـی وفـاچـنـدین بـه روی دوسـتـان بـیـدار کـردن چـون تـوان؟
خـسـرو ز دل غـرقـه بـه خـون یـاران بـه تـیمـار مـنـشدر روز طـوفـان خــانـه را بــنـیـاد کـردن چــون تــوان؟

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج