نفس بدون تو از هوا سیر است
ببین که هوایم چقدر دلگیر است
برای آنکه که نفس کشیده تو را
هوای بهشت هم نفس گیر است
چه زود ز خاطر خود برده ای مرا
مرا که جانم به چشم تو گیراست
آهای بلبل ، های گل چه می کنید
بهانه گیرشده،با تمام باغچه درگیراست
بدون تو این لحظه ها تلخند
در عنفوان جوانی دلم پیر است
مرا خیال چنین بود که صید من هستی
نگاه کردم و دیدم دلم به زنجیر است
تمام شهر را با نبودت به هم زدی
برس به داد دلم بی وفا دیر است