سلیمان حسنی
درچشمِ من‌آن‌نگاه‌خیلی‌خوب‌است
بی‌غصه‌واشــک‌وآه‌خیلی‌خوب‌است
در نـم نـمِ بـاران و نسیـمی دلکـش
گیسـویِ پُر و سیاه خیلی‌خوب‌است
از رَه بِرِســی چـو خسته و درمـانده
یک‌چهرهٔ‌همچوماه‌خیلی‌خوب‌است
پــا در خطـری بـزرگ هـم بگـذاری
چشــمی‌که‌بُوَدبه‌راه خیلی‌خوب‌است
چــون باز شَوَد دیده‌یِ خواب آلوده
آوازِ خـوشِ پــگاه خیلی خوب است
لبخنـــدِ نگار بـرتـر از یـک دنیاست
شعرم چو شَوَدگـواه خیلی خوب‌است
نــــاخـواســتــه آزار چــو دادم او را
بَخْشَد اگر اشتبــاه خیلی خــوب است
گــر بغـض رهِ گلـویِ مـا را گیـــــرد
آن شانه و تکیـه گاه خیلی خوب‌است
گر یوسفِ مصرِ عشق گَــردی ٬ حامی
تنهـــاییِ قعــرِ چـاه خیلی خوب است
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران
