بـــود آن دیــوانــه عـــالــی مــقــامخـضـر بـا او گفت ای مرد تـمامرای آن داری کـه بــاشــی یـار مـنگـفـت بـا تـو بـرنـیـایـد کـار مـنزانـک خـوردی آب…
بـــود آن دیــوانــه عـــالــی مــقــام | خـضـر بـا او گفت ای مرد تـمام |
رای آن داری کـه بــاشــی یـار مـن | گـفـت بـا تـو بـرنـیـایـد کـار مـن |
زانـک خـوردی آب حـیـوان چـنـد راه | تــابــمـانـد جـان تـو تــا دیـرگـاه |
مـن در آنـم تــابــگـویـم تــرک جــان | زانک بـی جـانان ندارم بـرگ آن |
چـون تـو انـدر حـفـظ جـانـی مـانـده | من بـه تـو هر روز جان افشانده |
بهتر آن باشد که چون مرغان ز دام | دور می باشیم از هم والسلام |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج