فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

کریم لقمانی – چه آرام خاموش شدی مادر

زندگی خندیدن تو مثل اشک گونه است
آنکه باورمیکند خندیدنت دیونه است
حال واحوالی ندارم با تو همبازی شوم
عشق تو دیگر برایم مثل یک بیگونه است
روی دل پا میگذاری، ازشکستن غافلی
غم نشاندی روی غمهایم مگرهمبونه است
ردی ازشادی نمی بینم کنار دست تو
هرکجا پا میگذارم مثل یک غمخونه است
زندگی کی میشودباما کمی یاری کنی !؟
کارهر روزو شبم ازدست تو ویرونه است
من سیه پوش وفاتِ مادرم ، شادی مکن
غم تلمبار روی سینه،دردل وکاشونه است
من تکیدم درخودم بعداز وداع مادرم
مضطرب شد لعنتی دل ،غصه بارِشونه است
**==**==**
مادر
سومین روزاست بی تو تنهایم
چه آرام خاموش شدی
s@rv

شاعر کریم لقمانی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو