فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 12 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

چشم انتظار

پرستش مددی

چون تک درخت خشکم از درد این جدائی
ای نور دیدگانم ، کی چهره می نمائی

هرشب به یاد رویت ، در جان من ستیز است
آخر تو در کجائی ، تا من شوم فدائی

اینجا هوای خانه از بغض من غمین است
ای مهربان ترینم ، از من مکن جدائی

دردی به جان نشسته از این دل شکسته
شاید که در کنارت ، از غم شوم رهائی

ای ماه خوش خرامم ، آرامشی به جانم
من مرغ پرشکسته ، تو مرهم و دوایی

بوی تو می دهم من ، در هر کجا که باشم
ما هر دو دل شکسته ، از جور و بی وفائی

پایان نمی شود جان ، زین انتظار تشنه
ترسم که من بمیرم ، تا دیدنم نیایی

چشم انتظار رویت تا که دری گشایی
تا از تو جان بگیرم ، این درد بی دوایی

از جور این فلک چون ، هر دم به آه و سوزم
من تا به کی “پرستش ” ، باید کنم گدائی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران